- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۲/۰۴
- بازدید: ۵۸۶۴
- شماره مطلب: ۳۵۹۸
-
چاپ
مادر عشق و ادب
مرغ دل از کنج سینه پر گرفت
تا بهشت دل، مدینه پر گرفت
بال زد تا تربت پاک بقیع
بسته شد قلبم به فتراک بقیع
آمدم بر خاک بوس چار امام
بر چهار آئینه گفتم السلام
در زلال اشک افلاکی شدم
زائر یک تربت خاکی شدم
تربت بانوی ایثار و یقین
همسر حبلالمتین امّالبنین
اشک در چشمم زیارتنامه خواند
آتش دل را به دامانم نشاند
با حضور دل به رسم احترام
گفتم ای خاتون گلها السلام
مادر عشق و ادب امّالبنین
همسر شاه عرب امّالبنین
از تبار شیرمردان کلاب
لایق هم صحبتی با بوتراب
در کمال حسن بیش از انتظار
در وفاداری به حیدر پایدار
خواندهای خود را چو بر مولا کنیز
پیش فرزندان زهرایی عزیز
ای گذشتت شهره بین خاص و عام
چشمپوشی کردهای حتی ز نام
فاطمه نام تو بود ای بیقرین
خواستی نامت شود امّالبنین
داغ زهرا دید و شد حیدر غریب
رفت کوثر ساقی کوثر غریب
بعد زهرا بر علی همسر شدی
آشنای خلوت حیدر شدی
خلوت حیدر چراغان از تو شد
باغ پیغمبر گلستان از تو شد
در وفا و عشق کم نگذاشتی
بهر مولا بوی زهرا داشتی
برق چشمان تو نور عشق داشت
قلب پاکت شوق و شور عشق داشت
در نجابت در فصاحت بیبدیل
آفرین بر بینش و رای عقیل
بانوی دولت سرای حیدری
باغبان لالههای حیدری
دامنت باغ بهار یاس شد
دست تو گهوارۀ عباس شد
شیر سرخ کربلا را زادهای
شیر ایثار و وفایش دادهای
تا بلاگردان ثارالله شد
تشنهلب قربان ثارالله شد
جعفر و عثمان و عبدالله تو
با ابوالفضل آن فروزان ماه تو
راهیان کوی استغنا شدند
شاهدان ظهر عاشورا شدند
مادری کردی به جای فاطمه
مهربان با بچههای فاطمه
مادر عشق و ادب
مرغ دل از کنج سینه پر گرفت
تا بهشت دل، مدینه پر گرفت
بال زد تا تربت پاک بقیع
بسته شد قلبم به فتراک بقیع
آمدم بر خاک بوس چار امام
بر چهار آئینه گفتم السلام
در زلال اشک افلاکی شدم
زائر یک تربت خاکی شدم
تربت بانوی ایثار و یقین
همسر حبلالمتین امّالبنین
اشک در چشمم زیارتنامه خواند
آتش دل را به دامانم نشاند
با حضور دل به رسم احترام
گفتم ای خاتون گلها السلام
مادر عشق و ادب امّالبنین
همسر شاه عرب امّالبنین
از تبار شیرمردان کلاب
لایق هم صحبتی با بوتراب
در کمال حسن بیش از انتظار
در وفاداری به حیدر پایدار
خواندهای خود را چو بر مولا کنیز
پیش فرزندان زهرایی عزیز
ای گذشتت شهره بین خاص و عام
چشمپوشی کردهای حتی ز نام
فاطمه نام تو بود ای بیقرین
خواستی نامت شود امّالبنین
داغ زهرا دید و شد حیدر غریب
رفت کوثر ساقی کوثر غریب
بعد زهرا بر علی همسر شدی
آشنای خلوت حیدر شدی
خلوت حیدر چراغان از تو شد
باغ پیغمبر گلستان از تو شد
در وفا و عشق کم نگذاشتی
بهر مولا بوی زهرا داشتی
برق چشمان تو نور عشق داشت
قلب پاکت شوق و شور عشق داشت
در نجابت در فصاحت بیبدیل
آفرین بر بینش و رای عقیل
بانوی دولت سرای حیدری
باغبان لالههای حیدری
دامنت باغ بهار یاس شد
دست تو گهوارۀ عباس شد
شیر سرخ کربلا را زادهای
شیر ایثار و وفایش دادهای
تا بلاگردان ثارالله شد
تشنهلب قربان ثارالله شد
جعفر و عثمان و عبدالله تو
با ابوالفضل آن فروزان ماه تو
راهیان کوی استغنا شدند
شاهدان ظهر عاشورا شدند
مادری کردی به جای فاطمه
مهربان با بچههای فاطمه
سلام بر مادر عشق و ادب امّالبنین