کار امّ‌البنین گل‌آرایی است

باغ گل‌های او تماشایی است

هر یکی نقش و رنگارنگ

تابلویی از شکوه و زیبایی است

کیست بانو عروس بنت اسد

حوروش منتهای رعنایی است

همکلام خدیجه در جنت

هم جلیس مقام حوّایی است

بعد زهرا ملیکه‌ی عالم

هم‌طراز زنان بالایی است

پسرانی سر از هر پیران

فکرشان ذکرشان تولایی است

پسران وقف یک نگاه حسین

سینه‌اش مخزن شکیبایی است

یک پسر زان چهار عباس است

کار او خیمه‌خیمه سقایی است

عشق معنای دیگری دارد

عشق عشق علی و زهرایی است

سند مهر کرده عشق علی است

این سند از ازل دو امضایی است

هر که امضا ندارد از زهرا

نیست او شیعه یار هر جایی است

در مطب علی علاج مرض

هر چه باشد به طور سرْ پایی است

کیست عباس فوق هر حاذق

دکتری علوم شیدایی است

در ادب شهره است شهره‌ی شهر

عشق بی‌لطف یار رسوایی است

قبله‌ی او حسین فاطمه است

خط او خط سرخ مولایی است

کعبه‌ی بی‌حسین چون سنگ است

کربلا کعبه‌ی تجلایی است

مرده را زنده می‌کند عباس

چون دم او دم مسیحایی است

صله‌ها داده است بر «خوش‌زاد»

کار آقا همیشه آقایی است