- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۷
- بازدید: ۱۸۰۶
- شماره مطلب: ۳۴۳۷
-
چاپ
فدای سرت
این آبها که ریخت فدای سرت که ریخت
اصلاً فدای ام بنین، مادرت، که ریخت
گفته خدا دو بال برایت بیاورند
در آسمان علقمه بال و پرت که ریخت
اثبات شد به من که تو سقّای عالمی
بر خاک قطرهقطرۀ چشم ترت که ریخت
طفلان از اینکه مشک به دست تو دادهاند
شرمندهاند بازوی آب آورت که ریخت
گفتم خدا به خیر کند قامت تو را
این قوم غیظ کرده به روی سرت که ریخت
وقت نزول این بدن نامرتَبت
مانند آب ریخت دلم، پیکرت که ریخت
معلوم شد عمود شتابش زیاد بود
بر روی شانههای بلندت سرت که ریخت
امّا هنوز دست تو را بوسه میزنم
این آبها که ریخت فدای سرت که ریخت
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
فدای سرت
این آبها که ریخت فدای سرت که ریخت
اصلاً فدای ام بنین، مادرت، که ریخت
گفته خدا دو بال برایت بیاورند
در آسمان علقمه بال و پرت که ریخت
اثبات شد به من که تو سقّای عالمی
بر خاک قطرهقطرۀ چشم ترت که ریخت
طفلان از اینکه مشک به دست تو دادهاند
شرمندهاند بازوی آب آورت که ریخت
گفتم خدا به خیر کند قامت تو را
این قوم غیظ کرده به روی سرت که ریخت
وقت نزول این بدن نامرتَبت
مانند آب ریخت دلم، پیکرت که ریخت
معلوم شد عمود شتابش زیاد بود
بر روی شانههای بلندت سرت که ریخت
امّا هنوز دست تو را بوسه میزنم
این آبها که ریخت فدای سرت که ریخت