- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۵/۰۷
- بازدید: ۸۵۹۵
- شماره مطلب: ۳۳۹
-
چاپ
نجوا با امام عصر
آخرِ ماه شد و ماه نیامد آخر
سی سحر ناله زدیم آه نیامد آخر
با کلافی سر بازار نشستیم ولی
حیف شد یوسفم از چاه نیامد آخر
جان ما از غم دوریش به لب آمده است
صاحب غیبت جانکاه نیامد آخر
شام هجران رُخَش از سر ما رَخت نبست
فجر امید سحرگاه نیامد آخر
ترسم این است دوباره به تباهی بروم
مشعل و روشنی راه نیامد آخر
***
روضۀ قتلگه جد غریبش سخت است
ای خدا حضرت خونخواه نیامد آخر
مرکبش خونی و بیصاحب و گریان برگشت
ذوالجناحا، ز چه رو شاه نیامد آخر؟
-
گویا کلیم باز به طوری رسیده است
از راه دور هالۀ نوری رسیده است
یک کاروان فرشته و حوری رسیده است
مشغول ذکر و راز و نیازند با خدا
گویا کلیم باز به طوری رسیده است
-
اسم رمز
هر چه از روز واقعه میرفت
دل عاشق به شور میافتاد
داشت کمکم غروب میآمد
داشت از عشق دور میافتاد
-
بوی باران
ماه خوب عاشقی دارد به پایان میرسد
لحظۀ تودیع مهماندار و مهمان میرسد
آسمان چشمهای عاشقان ابری شده
مثل این سی شب دوباره بوی باران میرسد
-
خاک پای زینبیم
شیعیان حیدریم و خاک پای زینبیم
با نگاه لطف زهرا، مبتلای زینبیم
برکت یک عمر گریه بر برادرهای او
لطف فرمودند و حالا ما گدای زینبیم
نجوا با امام عصر
آخرِ ماه شد و ماه نیامد آخر
سی سحر ناله زدیم آه نیامد آخر
با کلافی سر بازار نشستیم ولی
حیف شد یوسفم از چاه نیامد آخر
جان ما از غم دوریش به لب آمده است
صاحب غیبت جانکاه نیامد آخر
شام هجران رُخَش از سر ما رَخت نبست
فجر امید سحرگاه نیامد آخر
ترسم این است دوباره به تباهی بروم
مشعل و روشنی راه نیامد آخر
***
روضۀ قتلگه جد غریبش سخت است
ای خدا حضرت خونخواه نیامد آخر
مرکبش خونی و بیصاحب و گریان برگشت
ذوالجناحا، ز چه رو شاه نیامد آخر؟