- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۱۴
- بازدید: ۸۸۸
- شماره مطلب: ۳۱۹۳
-
چاپ
آینۀ علقمه
چون زل زدن آخر شیری به شکارش
در بین دو ابرو گرهی خورده به کارش
آن تیر که رفتهست گره را بگشاید
خود نیز گره خورده به چشمان خمارش
از دور حرم ماه پریشان طرف آب
خارج شده از محور دوّار مدارش
من در عجبم ماه چرا در وسط روز
بر آینۀ علقمه افتاده گذارش!
تذهیب دو تا چشم و دو ابروی معلاّ
قرآن به سخن آمده با نقش و نگارش
طوفان مهیبیست که تا چشم ببیند
تیر است که از دور میآید به مهارش
بیدست و سر و چشم ولی باز میآید
انگار با مرگ به هم خورده قرارش
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
آینۀ علقمه
چون زل زدن آخر شیری به شکارش
در بین دو ابرو گرهی خورده به کارش
آن تیر که رفتهست گره را بگشاید
خود نیز گره خورده به چشمان خمارش
از دور حرم ماه پریشان طرف آب
خارج شده از محور دوّار مدارش
من در عجبم ماه چرا در وسط روز
بر آینۀ علقمه افتاده گذارش!
تذهیب دو تا چشم و دو ابروی معلاّ
قرآن به سخن آمده با نقش و نگارش
طوفان مهیبیست که تا چشم ببیند
تیر است که از دور میآید به مهارش
بیدست و سر و چشم ولی باز میآید
انگار با مرگ به هم خورده قرارش