- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۱۳
- بازدید: ۱۳۰۴
- شماره مطلب: ۳۱۹۰
-
چاپ
همه از مشک تو خواندند غم اول را
اولی را زد و زد متهم بعدی را
دومی دید دو دست قلم بعدی را
مرد فارغ نشده از زدن فرد نخست
زود امضاء زده حکم عدم بعدی را
این شده طرز نبردش که خودش قبلی را؛
نزده، غمزده دیدند همه بعدی را
دم به دم تیغ دودم آمده آن طوری که
نرسانده به دمی، باز دم بعدی را
قسم اول او تا دم رود آوردش
وای اگر مرد بگوید قسم بعدی را
اولین بار که خم شد وسط علقمه بود
چه شد ای مشک که برداشت خم بعدی را
همه از مشک تو خواندند غم اول را
همه در اشک تو دیدند غم بعدی را
دو قدم رفت جلو اولیاش تا دم رود
دم کوثر به زمین زد قدم بعدی را
حرم اول او چوب به چوب از تیرو
ساخته از تن صحرا حرم بعدی را
داشت در دست خود عباس علم را که خدا
در صف حشر به او داد علم بعدی را
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
همه از مشک تو خواندند غم اول را
اولی را زد و زد متهم بعدی را
دومی دید دو دست قلم بعدی را
مرد فارغ نشده از زدن فرد نخست
زود امضاء زده حکم عدم بعدی را
این شده طرز نبردش که خودش قبلی را؛
نزده، غمزده دیدند همه بعدی را
دم به دم تیغ دودم آمده آن طوری که
نرسانده به دمی، باز دم بعدی را
قسم اول او تا دم رود آوردش
وای اگر مرد بگوید قسم بعدی را
اولین بار که خم شد وسط علقمه بود
چه شد ای مشک که برداشت خم بعدی را
همه از مشک تو خواندند غم اول را
همه در اشک تو دیدند غم بعدی را
دو قدم رفت جلو اولیاش تا دم رود
دم کوثر به زمین زد قدم بعدی را
حرم اول او چوب به چوب از تیرو
ساخته از تن صحرا حرم بعدی را
داشت در دست خود عباس علم را که خدا
در صف حشر به او داد علم بعدی را