- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۲۸
- بازدید: ۶۵۹
- شماره مطلب: ۳۰۹۱
-
چاپ
چشمانی از باران
شقایقگونه شد خورشید با ماه!
بخوان حمدی لبالب قُل هُو الله
بخوان؛ ساقی! به دستان کریمت!
به بسم الله رحمانِ رحیمت!
دلم را آرزوی نورِ ناب است
تو گفتی: چشمِ عاشق مستجاب است
دلم را از تبِ ماندن رها کن!
رها از حیرتِ لا و بَلی کن!
مرا چشمانی از باران ببخشای!
شهادتنامه خوانِ نینوا کن!
-
دلاویز
خیابان در خیابان داغ جاریست
زمین و آسمان در سوگواریست
بخوان، ای نوحهخوان! از داغ زهرا
که تاراج خزان شد باغ زهرا
-
سوگند و صدا
قسم میخوردم به آن سردارِ بیسر
که از خونش شده کوثر معطّر
قسم خوردم به آن دست بریده
که دنیا مثلِ او هرگز ندیده
-
نوای نینوا
بیا، بشنو نوای نینوا را
بسوز اسطورهها، افسانهها را
حقیقت نیست در آواز آنان
طریقت نیست در پروازِ آنان
-
هیهات!
حسین و اختیار ننگ؟ ... هیهات!
تبسُّم در غبارِ ننگ؟ ... هیهات!
ستم را یاوری کردن تباهیست
ستمکاری سیاهی، روسیاهیست
چشمانی از باران
شقایقگونه شد خورشید با ماه!
بخوان حمدی لبالب قُل هُو الله
بخوان؛ ساقی! به دستان کریمت!
به بسم الله رحمانِ رحیمت!
دلم را آرزوی نورِ ناب است
تو گفتی: چشمِ عاشق مستجاب است
دلم را از تبِ ماندن رها کن!
رها از حیرتِ لا و بَلی کن!
مرا چشمانی از باران ببخشای!
شهادتنامه خوانِ نینوا کن!