- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۳/۰۴
- بازدید: ۲۰۸۴
- شماره مطلب: ۳۰۹
-
چاپ
ای غریب
ای قاری مقیم سیه چال، ای غریب!
وی همصدای قاری گودال، ای غریب!
قرآن بخوان که صوتِ رسایت حسینی است
ای قاری شکسته پر و بال، ای غریب!
زندانِ سرد و تیره که جایِ امام نیست
ای جسم تو چو جَدّ تو پامال، ای غریب!
ای تازیانه خوردن تو مثل عمّهات
افتادهای به طُعمۀ دجال، ای غریب!
با آن زبانِ روزه و لبهای تشنه لب
افطار کردهای به چه منوال؟ ای غریب!
از بس که سینهات نفسی پاره پاره داشت
دیگر رمق نداشت به دنبال، ای غریب!
معصومهات اگر پی جسم تو میدوید
خصمش نبرد معجر و خلخال، ای غریب!
روی عبای خاکی تو جای پای کیست؟
ای سروِ قامتت شده چون دال، ای غریب!
ای غریب
ای قاری مقیم سیه چال، ای غریب!
وی همصدای قاری گودال، ای غریب!
قرآن بخوان که صوتِ رسایت حسینی است
ای قاری شکسته پر و بال، ای غریب!
زندانِ سرد و تیره که جایِ امام نیست
ای جسم تو چو جَدّ تو پامال، ای غریب!
ای تازیانه خوردن تو مثل عمّهات
افتادهای به طُعمۀ دجال، ای غریب!
با آن زبانِ روزه و لبهای تشنه لب
افطار کردهای به چه منوال؟ ای غریب!
از بس که سینهات نفسی پاره پاره داشت
دیگر رمق نداشت به دنبال، ای غریب!
معصومهات اگر پی جسم تو میدوید
خصمش نبرد معجر و خلخال، ای غریب!
روی عبای خاکی تو جای پای کیست؟
ای سروِ قامتت شده چون دال، ای غریب!