- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۲۴
- بازدید: ۱۲۲۸۷
- شماره مطلب: ۲۹۸۹
-
چاپ
خون خدا
میخواست کفر، افکند از جوش، کعبه را
تا اهل دین، کنند فراموش، کعبه را
بگرفت جا به دامن کربوبلا، حسین
با درد و غم نمود هم آغوش، کعبه را
شد زنده دین حق ز قیامش اگر چه، کرد
اندر عزای خویش سیهپوش، کعبه را
خون خدا به کربوبلا موج میزند
بینم ولیک، ساکت و خاموش، کعبه را
بوی خوشی، که میوزد از تربت حسین
گویی که برده تا ابد از هوش، کعبه را
بنگر مقام و رتبه، که در پیش کربلا
شد حلقۀ ارادت، در گوش، کعبه را
از بس که اشک ریخته، در ماتم حسین
چون زمزم است، چشمۀ پر جوش، کعبه را
یا نیست جز خیال شه کربلا، به سر
یا خاطرم نموده فراموش، کعبه را
خون خدا
میخواست کفر، افکند از جوش، کعبه را
تا اهل دین، کنند فراموش، کعبه را
بگرفت جا به دامن کربوبلا، حسین
با درد و غم نمود هم آغوش، کعبه را
شد زنده دین حق ز قیامش اگر چه، کرد
اندر عزای خویش سیهپوش، کعبه را
خون خدا به کربوبلا موج میزند
بینم ولیک، ساکت و خاموش، کعبه را
بوی خوشی، که میوزد از تربت حسین
گویی که برده تا ابد از هوش، کعبه را
بنگر مقام و رتبه، که در پیش کربلا
شد حلقۀ ارادت، در گوش، کعبه را
از بس که اشک ریخته، در ماتم حسین
چون زمزم است، چشمۀ پر جوش، کعبه را
یا نیست جز خیال شه کربلا، به سر
یا خاطرم نموده فراموش، کعبه را