- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۲۶
- بازدید: ۱۸۶۸
- شماره مطلب: ۲۹۰۹
-
چاپ
چه سربلند
گرفتهاند ز روی تو انشعاب زیاد
که ماه بودن تو داشت بازتاب زیاد
اگر به سن اباالفضل میرسیدی تو
یقین به سینه نمیزد دگر رباب زیاد
همین که شیر به او میدهی بس است رباب
نده به کودک خود بعد شیر آب زیاد
برای خاطر شش ماه بعد در سر ظهر
ببر علی خودت را به آفتاب زیاد
بگیر سختتر آمادهی نبردش کن
مده علی خودت را به سینه تاب زیاد
خلاصه اینکه به شش ماه دل بکن از او
خلاصه اینکه نکن روی او حساب زیاد
***
شبیه حرف بدی کز دهان درآمده است
دریغ و درد که تیر از کمان درآمده است
برای اهل حرم حاوی پیام بدی است
که گاهوارۀ تو از تکان درآمده است
یقین به علت زیر گلوی چون ماهت
هزار حرمله هم از گمان درآمده است
سرت به واسطه تکیۀ سه شعبۀ تیر
چه سربلند از این امتحان درآمده است
چنان رها شده که غیر بچههای حرم
صدای همهمۀ دشمنان درآمده است
سه شعبه چیست، سه شعبه سه خنجر تیز است
که زهر خورده، سپس از دکان درآمده است
سه شعبه ... آه ... نه بگذار تا خیال کنم
ز حنجر تو سه تا استخوان درآمده است
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
چه سربلند
گرفتهاند ز روی تو انشعاب زیاد
که ماه بودن تو داشت بازتاب زیاد
اگر به سن اباالفضل میرسیدی تو
یقین به سینه نمیزد دگر رباب زیاد
همین که شیر به او میدهی بس است رباب
نده به کودک خود بعد شیر آب زیاد
برای خاطر شش ماه بعد در سر ظهر
ببر علی خودت را به آفتاب زیاد
بگیر سختتر آمادهی نبردش کن
مده علی خودت را به سینه تاب زیاد
خلاصه اینکه به شش ماه دل بکن از او
خلاصه اینکه نکن روی او حساب زیاد
***
شبیه حرف بدی کز دهان درآمده است
دریغ و درد که تیر از کمان درآمده است
برای اهل حرم حاوی پیام بدی است
که گاهوارۀ تو از تکان درآمده است
یقین به علت زیر گلوی چون ماهت
هزار حرمله هم از گمان درآمده است
سرت به واسطه تکیۀ سه شعبۀ تیر
چه سربلند از این امتحان درآمده است
چنان رها شده که غیر بچههای حرم
صدای همهمۀ دشمنان درآمده است
سه شعبه چیست، سه شعبه سه خنجر تیز است
که زهر خورده، سپس از دکان درآمده است
سه شعبه ... آه ... نه بگذار تا خیال کنم
ز حنجر تو سه تا استخوان درآمده است