- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۰۵
- بازدید: ۱۰۰۰
- شماره مطلب: ۲۸۲۶
-
چاپ
بند بیست و سوم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
این ماه که چین و شکن افتاده به رویش
سیراب شده مشک و شکستهست سبویش
لب تشنۀ دیدار ولی بود و نشان داد
لب تشنه کسی نیست که خشکیده گلویش
از هر که از آن سمت گذر کرد رقیه
پرسید که کی میرسد از راه عمویش
یک عده به امید شب قدر نشستند
من معتکفم در شب یلدایی مویش
سرچشمۀ فیض و برکات است به عالم
آبی که چیکدهست به هنگام وضویش
تا کعبۀ دلها شده و قبلۀ جانها
باید که خلایق بشتابند به سویش
مقداد و ابوذر ز مریدان مدامش
سلمان ز مسلمان شدگان سر کویش
***
مادر چه کند با تن بیدست تو ساقی
مادر چه کند با غم اسرار مگویش
شیرین شدن بیقند و شکر، نذری مادر
حتماً تو عسل ریختهای در سمنویش
سوزانده غمت بال و پر علقمه را هم
دیدند در آن ثانیهها فاطمه را هم
-
میهمانی آتش
«ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد»
سفیدرویی عالم نصیب عابس شد
شجاع و پردل و جرئت، بلندبالا بود
همان که شیر سیاه سپاه مولا بود
-
بند هجدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
مفتاح غزلهای به بنبست رسیده!
این شعر، مرا باز به سمت تو کشیده
زینب چه دلی داشت که با آن لب عطشان
از کوفه به دنبال تو تا شام دویده
-
بند هفدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
عشقی که نمودست چنین عزم تو را جزم؟
ای با علی و مالک اشتر شده همرزم
مبهوت تو هستند امامان و شهیدان
مفتون تو هستند رسولان اوالوالعزم
-
بند شانزدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
ای تشنگیات بیشتر از حد تحمّل
لبهای عطشناک تو دریای تغزّل
شمشیر تو آیینۀ شمشیر یدالله
اسب تو در آن معرکه یادآور دلدل
بند بیست و سوم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
این ماه که چین و شکن افتاده به رویش
سیراب شده مشک و شکستهست سبویش
لب تشنۀ دیدار ولی بود و نشان داد
لب تشنه کسی نیست که خشکیده گلویش
از هر که از آن سمت گذر کرد رقیه
پرسید که کی میرسد از راه عمویش
یک عده به امید شب قدر نشستند
من معتکفم در شب یلدایی مویش
سرچشمۀ فیض و برکات است به عالم
آبی که چیکدهست به هنگام وضویش
تا کعبۀ دلها شده و قبلۀ جانها
باید که خلایق بشتابند به سویش
مقداد و ابوذر ز مریدان مدامش
سلمان ز مسلمان شدگان سر کویش
***
مادر چه کند با تن بیدست تو ساقی
مادر چه کند با غم اسرار مگویش
شیرین شدن بیقند و شکر، نذری مادر
حتماً تو عسل ریختهای در سمنویش
سوزانده غمت بال و پر علقمه را هم
دیدند در آن ثانیهها فاطمه را هم