- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۰۷
- بازدید: ۲۱۰۳
- شماره مطلب: ۲۸۱۶
-
چاپ
بند سیزدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
بگذار در آغوش تو آرام بگیرم
از روشنی چشم تو الهام بگیرم
آن قدر خراب می و پیمانه بمانم
تا مست خراباتی تو نام بگیرم
ای ساقی لب تشنه بیا مرحمتی کن
یکبار هم از دست خودت جام بگیرم
شوریدهام و شور تو افتاده به جانم
باید که به دستم دف و دمّام بگیرم
لبریز شدم با تو من از واژه و مضمون
حق دارم اگر یک شبه سرسام بگیرم
در شعر خراسانی و هندی و عراقی
بگذار که از همت تو وام بگیرم
در شعر، کسی کار به دیوانه ندارد
«ویران شود آن شهر که میخانه ندارد»
-
میهمانی آتش
«ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد»
سفیدرویی عالم نصیب عابس شد
شجاع و پردل و جرئت، بلندبالا بود
همان که شیر سیاه سپاه مولا بود
-
بند هجدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
مفتاح غزلهای به بنبست رسیده!
این شعر، مرا باز به سمت تو کشیده
زینب چه دلی داشت که با آن لب عطشان
از کوفه به دنبال تو تا شام دویده
-
بند هفدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
عشقی که نمودست چنین عزم تو را جزم؟
ای با علی و مالک اشتر شده همرزم
مبهوت تو هستند امامان و شهیدان
مفتون تو هستند رسولان اوالوالعزم
-
بند شانزدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
ای تشنگیات بیشتر از حد تحمّل
لبهای عطشناک تو دریای تغزّل
شمشیر تو آیینۀ شمشیر یدالله
اسب تو در آن معرکه یادآور دلدل
بند سیزدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
بگذار در آغوش تو آرام بگیرم
از روشنی چشم تو الهام بگیرم
آن قدر خراب می و پیمانه بمانم
تا مست خراباتی تو نام بگیرم
ای ساقی لب تشنه بیا مرحمتی کن
یکبار هم از دست خودت جام بگیرم
شوریدهام و شور تو افتاده به جانم
باید که به دستم دف و دمّام بگیرم
لبریز شدم با تو من از واژه و مضمون
حق دارم اگر یک شبه سرسام بگیرم
در شعر خراسانی و هندی و عراقی
بگذار که از همت تو وام بگیرم
در شعر، کسی کار به دیوانه ندارد
«ویران شود آن شهر که میخانه ندارد»