- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۷/۰۲
- بازدید: ۲۶۲۷
- شماره مطلب: ۲۳۶۵
-
چاپ
حسینیۀ خدا
از عرش از میان حسینیۀ خدا
آمد صدای نالۀ «حیّ علی العزاء»
جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد
گفتند تسلیت همه بر ساحت خدا
جبریل بال خدمت خود را گشود و گفت
یارب! اجازه هست شوم فرش این عزا؟
آدم ز جنت آمد و نالهکنان نشست
در بزم استجابت بیقید هر دعا
او که هزار بار به گریه نشسته بود
یک یا حسین گفت و همان لحظه شد به پا
آری تمام رحمت خود را خدا گرفت...
گسترد بر محرم این اشک و گریهها
آنگاه گفت: روضه بخوان أیّها الرسول
جانم فدای تشنه لب دشت کربلا
روضه تمام گشت ولی مادری هنوز
آید صدای گریهاش از بین روضهها
-
عرفات کربلاییها
ظهر زیبای وقوفه، یه وقوف آفتابی
یه وقوف عاشقونه زیر آسمون آبی
عرفات چشش به راهه تا وقوفتو ببینه
تا که یک لحظه کنار صاحب خودش بشینه
-
شیرینترین عبادت
آقا سلام! ماه محرم شروع شد
«باز این چه شورش است و چه ماتم» شروع شد
آقا سلام! کاسۀ اشکی به من دهید
ماه گدایی من و چشمم شروع شد
-
چشم تو و مشک خالی عباس
به پای روضه نشستیم و اشک ناب شدیم
قنوت گریه گرفتیم و مستجاب شدیم
و ما که در پی خورشید نیزهات بودیم
شبانه نور گرفتیم و آفتاب شدیم
-
دو تا بالِ گریه
منو مشغول خودت کن، بزار درگیر تو باشم
واسه من هم سفره بنداز که نمک گیر تو باشم
تا زیر چشمات بمونم، زیر تدبیر تو باشم
دیونم کن، دیونم کن، که به زنجیر تو باشم
حسینیۀ خدا
از عرش از میان حسینیۀ خدا
آمد صدای نالۀ «حیّ علی العزاء»
جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد
گفتند تسلیت همه بر ساحت خدا
جبریل بال خدمت خود را گشود و گفت
یارب! اجازه هست شوم فرش این عزا؟
آدم ز جنت آمد و نالهکنان نشست
در بزم استجابت بیقید هر دعا
او که هزار بار به گریه نشسته بود
یک یا حسین گفت و همان لحظه شد به پا
آری تمام رحمت خود را خدا گرفت...
گسترد بر محرم این اشک و گریهها
آنگاه گفت: روضه بخوان أیّها الرسول
جانم فدای تشنه لب دشت کربلا
روضه تمام گشت ولی مادری هنوز
آید صدای گریهاش از بین روضهها