- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۱/۰۳
- بازدید: ۲۲۰۳
- شماره مطلب: ۲۳۱۶
-
چاپ
شعر کربلایی
کدام واقعۀ سبز را خبر دارد
همان که بر لبِ خشکیده، شعر تر دارد
بلوغ باور سبزی، شکفته بر لب او
که تا همیشۀ تاریخ، برگ و بر دارد
در امتدادِ نگاهش، سپاه تاریکی است
و او کران به کران، حسرت سحر دارد
چقدر مرگ برایش زلال و شیرین است
که دمبهدم به لب تشنهاش شکر دارد
حماسهسازترین شعر کربلایی ماست
همانکه قافیه، از پارۀ جگر دارد
همانکه بیسروپا، با نفاق میجنگد
برای تیغ شهادت، هزار سر دارد
کسی که در دل شمشیرهای تشنه به خون
رجز بخواند و قاسم شود، هنر دارد
هماره چشم به راهش نشسته کرب و بلا
که بیقرار بیاید، سلاح بردارد
خدا کند به من خستهدل پناه دهد
که گفتهاند به دلخستگان نظر دارد
شعر کربلایی
کدام واقعۀ سبز را خبر دارد
همان که بر لبِ خشکیده، شعر تر دارد
بلوغ باور سبزی، شکفته بر لب او
که تا همیشۀ تاریخ، برگ و بر دارد
در امتدادِ نگاهش، سپاه تاریکی است
و او کران به کران، حسرت سحر دارد
چقدر مرگ برایش زلال و شیرین است
که دمبهدم به لب تشنهاش شکر دارد
حماسهسازترین شعر کربلایی ماست
همانکه قافیه، از پارۀ جگر دارد
همانکه بیسروپا، با نفاق میجنگد
برای تیغ شهادت، هزار سر دارد
کسی که در دل شمشیرهای تشنه به خون
رجز بخواند و قاسم شود، هنر دارد
هماره چشم به راهش نشسته کرب و بلا
که بیقرار بیاید، سلاح بردارد
خدا کند به من خستهدل پناه دهد
که گفتهاند به دلخستگان نظر دارد