- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۹
- بازدید: ۴۵۷۹
- شماره مطلب: ۲۳۱۱
-
چاپ
از خون عشق
آقا!
هنوز وقت گریه است
تا گریههامان را در رکاب تو معنا ببخشیم،
و مشکهای تشنه را
در زلالی چشم مرجانها سیراب کنیم.
سرورم!
هنوز غم آوازهایمان را
در سوگ تو پژاره میکنیم
و نی هفت بند دلمان را اینگونه به صدا در میآوریم
«دلِ نی نالهها دارد از آن روز
از آن روز است نی را ناله پُرسوز»
کربلا را
نام تو زنده کرد
و هفتاد و دو گل
که آرام، دل به نیزهها سپردند
اینک ما
کودکان یتیمی که سجّادهمان از خون عشق جاریست
آقا!
گهوارۀ پریشان دلم را
کدام مادر سوگوار تکان میدهد
تا نیزهها
حرفهای کودکانهام را بشنوند
صحرای کربلا
با چشمانی خونین
ایستاده به تماشای سوارای بیسری
که از قافلۀ تو
جا ماندهاند ...
از خون عشق
آقا!
هنوز وقت گریه است
تا گریههامان را در رکاب تو معنا ببخشیم،
و مشکهای تشنه را
در زلالی چشم مرجانها سیراب کنیم.
سرورم!
هنوز غم آوازهایمان را
در سوگ تو پژاره میکنیم
و نی هفت بند دلمان را اینگونه به صدا در میآوریم
«دلِ نی نالهها دارد از آن روز
از آن روز است نی را ناله پُرسوز»
کربلا را
نام تو زنده کرد
و هفتاد و دو گل
که آرام، دل به نیزهها سپردند
اینک ما
کودکان یتیمی که سجّادهمان از خون عشق جاریست
آقا!
گهوارۀ پریشان دلم را
کدام مادر سوگوار تکان میدهد
تا نیزهها
حرفهای کودکانهام را بشنوند
صحرای کربلا
با چشمانی خونین
ایستاده به تماشای سوارای بیسری
که از قافلۀ تو
جا ماندهاند ...