- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۸
- بازدید: ۲۰۳۰
- شماره مطلب: ۲۲۸۷
-
چاپ
یا حسین (ع)
ای حضور آسمان در جان خاک
یا حسینبنعلی، روحی فداک
ای نماز عشق را تکبیر سرخ
آیت تطهیر را تفسیر سرخ
ای جلال آسمان، شور زمین
معنی پوشیده در زیتون و تین
ای بهطور موسوی، روح حکیم
قبلۀ عرفان! صراط المستقیم
ای شکوه آفرینش، ای یقین
آبروی مکتب، ای سالار دین!
ای امام لالههای نینوا
آفتاب غرق خون در کربلا
ای منای حقّ را ذبح عظیم
ای صدای تازه از نای قدیم
ای شکوه عشق، فخر کائنات
ای خجل از نام تو شط فرات
ای جلال هر چه غیرت، هر چه مرد
قوّت بازوی قرآن در نبرد
وارث تیغ دولب، خیبرگشا!
یادگار فاطمه، وقت دعا!
ای حضور شور خون در مستیام
شوکت شیرین باغ هستیام
قوس محرابم، خم ابروی توست
خط «انعمت علیهم» کوی توست
آبها، وقتیکه توفان میکنند
یاد آن لبهای عطشان میکنند
گرچه باغت، برگریز از دشمن است
خواهری داری که روح گلشن است
خواهری داری فراتر از شکوه
در مدیح او زبانم الکن است
چون به نامش میرسم، درماندهام
گریهام باران خون و شیون است
زینبی داری که چون تیغ علی
خطبهاش حیرت فزای دشمن است
زینبی داری، ستون خیمههاست
عالمی در سایهسارش ایمن است
***
ای نمازت آبروی دین ما
خون تو آوازۀ آیین ما
آفتاب، آیینۀ خوناب توست
آسمان، پیشانی محراب توست
باغها را بویی از یاست بس است
تشنگان را نام عبّاست بس است
می نمیگویم که دست از دست داد
چشم گفت و هرچه هست از دست داد
یک تجلّی دید و شد مدهوش او
پُر شد از بوی خدا، آغوش او
هُرم آتش بود و زخم تیر و تیغ
آسمان شد سایهبانش ـ بیدریغ ـ
سجدۀ خون، اختیارش را گرفت
این نماز، آخر قرارش را گرفت
از وفاداری، به تمکین ادب
رفت و از دریا برون شد تشنهلب
مُشت آبی تا لبانش پَر گشود
غیرت امّا جلوۀ دیگر نمود
با لب زخم و عطش چون خنده کرد
اشتیاق آب را شرمنده کرد
گرچه تیغ و دشنههایش فرش بود
دستهایش تکیهگاه عرش بود
خیمه را هر چند زخم افتاده بود
بر عود قامتش استاده بود
تیرباران چون به سویش پر گرفت
قامت شهبازیاش شهپر گرفت
تا نگردد چشم غیرت شرمگین
تیر را گفتا که بر چشمم نشین
تا عمود قامتش در خون تپید
بر افق، خورشید خطّ ِ خون کشید
کفر، بیعت با لب شمشیر کرد
قطعهقطعه عشق را تفسیر کرد
***
ای حضور آسمان در جان خاک
یا حسین این علی! روحی فداک
موجها هرچه تلاطم میکنند
پیش پایت خویش را گم میکنند
-
بانگ تکبیر رهایی
بر سر نیزه بلند است اگر بال شما
ما هم آشفته، روانیم به دنبال شما
گرچه صیاد شکسته است مرا بال امیدبسته پروانه نگاهم به پر و بال شما
-
تجسّم استقامت
زینب، آن سرو گلستان رسول
دختر خیرالنّسا، زهرا، بتول
زینب، آن شیرینکلام بوتراب
در بلاغت، معنی امّالکتاب
-
غیرت مرتضی به بازویش
بر در خیمه ایستاده سوار
به اشارت که گاه پیکار است
مینماید نگاه باز پسین
که دگر نوبت علمدار است
یا حسین (ع)
ای حضور آسمان در جان خاک
یا حسینبنعلی، روحی فداک
ای نماز عشق را تکبیر سرخ
آیت تطهیر را تفسیر سرخ
ای جلال آسمان، شور زمین
معنی پوشیده در زیتون و تین
ای بهطور موسوی، روح حکیم
قبلۀ عرفان! صراط المستقیم
ای شکوه آفرینش، ای یقین
آبروی مکتب، ای سالار دین!
ای امام لالههای نینوا
آفتاب غرق خون در کربلا
ای منای حقّ را ذبح عظیم
ای صدای تازه از نای قدیم
ای شکوه عشق، فخر کائنات
ای خجل از نام تو شط فرات
ای جلال هر چه غیرت، هر چه مرد
قوّت بازوی قرآن در نبرد
وارث تیغ دولب، خیبرگشا!
یادگار فاطمه، وقت دعا!
ای حضور شور خون در مستیام
شوکت شیرین باغ هستیام
قوس محرابم، خم ابروی توست
خط «انعمت علیهم» کوی توست
آبها، وقتیکه توفان میکنند
یاد آن لبهای عطشان میکنند
گرچه باغت، برگریز از دشمن است
خواهری داری که روح گلشن است
خواهری داری فراتر از شکوه
در مدیح او زبانم الکن است
چون به نامش میرسم، درماندهام
گریهام باران خون و شیون است
زینبی داری که چون تیغ علی
خطبهاش حیرت فزای دشمن است
زینبی داری، ستون خیمههاست
عالمی در سایهسارش ایمن است
***
ای نمازت آبروی دین ما
خون تو آوازۀ آیین ما
آفتاب، آیینۀ خوناب توست
آسمان، پیشانی محراب توست
باغها را بویی از یاست بس است
تشنگان را نام عبّاست بس است
می نمیگویم که دست از دست داد
چشم گفت و هرچه هست از دست داد
یک تجلّی دید و شد مدهوش او
پُر شد از بوی خدا، آغوش او
هُرم آتش بود و زخم تیر و تیغ
آسمان شد سایهبانش ـ بیدریغ ـ
سجدۀ خون، اختیارش را گرفت
این نماز، آخر قرارش را گرفت
از وفاداری، به تمکین ادب
رفت و از دریا برون شد تشنهلب
مُشت آبی تا لبانش پَر گشود
غیرت امّا جلوۀ دیگر نمود
با لب زخم و عطش چون خنده کرد
اشتیاق آب را شرمنده کرد
گرچه تیغ و دشنههایش فرش بود
دستهایش تکیهگاه عرش بود
خیمه را هر چند زخم افتاده بود
بر عود قامتش استاده بود
تیرباران چون به سویش پر گرفت
قامت شهبازیاش شهپر گرفت
تا نگردد چشم غیرت شرمگین
تیر را گفتا که بر چشمم نشین
تا عمود قامتش در خون تپید
بر افق، خورشید خطّ ِ خون کشید
کفر، بیعت با لب شمشیر کرد
قطعهقطعه عشق را تفسیر کرد
***
ای حضور آسمان در جان خاک
یا حسین این علی! روحی فداک
موجها هرچه تلاطم میکنند
پیش پایت خویش را گم میکنند