- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۶/۲۹
- بازدید: ۲۰۲۱
- شماره مطلب: ۲۰۶۵
-
چاپ
آموزههای باقری
کاری بکن! مگذار شب، خاکستری باشد
سهم تمام خیمهها شعلهوری باشد
کاری بکن! مگذار این بادِ گریبان سوز
با چنگِ خونینش پی هر روسری باشد
هی نامه آوردند کوفیها که ظهری سرخ
با خون جدّت دستهاشان جوهری باشد
از نو تمام اسبها را نعل کوبیدند
تا چشمهایت غرق در ناباوری باشد
تا استخوانهای عزیزانت به روی خاک
آماجِ عالم سوزِ هر وحشیگری باشد
این دستِ روی آب افتاده قسم خورده است
دنبالهدار بازوان خیبری باشد
حتماً خدا میخواست روی نیزهها یک سر
در جای جای خاک، تاجِ سروری باشد
حتماً خدا میخواست پاهای ظریف تو
با خارهایش شاهد دربه دری باشد
شاید هجوم سنگهای کینه از هر سو
تنها جواب تلخ عدل حیدری باشد
خطبه بخوان! ای پنجمین فریاد عاشورا
هر چند عالم غرق در کور و کری باشد
باید گلوی خاک تا شام ابد، یکریز
همخانۀ بغضی که تو میپروری باشد
باید ببینی واقعیت را که بعد از این
دنیا پر از آموزههای باقری باشد
رسواگرِ ظلم «لُعینُ بنُ الّلعین» امروز
داغی که با قلب خودت میآوری باشد
***
لبها پر از فریاد «الّلهم لبیک» است
مولا! مبادا درد تو بییاوری باشد
-
خون خروشان
آشفته و تبدار و برافروختهاند
در آتش اشتیاق تو سوختهاند
امروز فرشتهها به گنجینۀ عرش
از خون خروشان تو اندوختهاند
-
جزیرۀ خون
آشفتگی از نگاه مجنون پیداست
از آتش گونههای گلگون پیداست
از دورترین نقطه به او خیره شوید
مانند جزیرهای که در خون پیداست
-
پرواز به آزادگیات میبالد
دریای دلت راهی ساحلها شد
دست تو کلید حل مشکلها شد
پرواز به آزادگیات میبالد
عشقت سند سلامت دلها شد
-
کتاب عاشورا
یک جرعه نخورد تا نفس تازه کند
برداشت عَلَم که عشق، اندازه کند
میخواست خدا کتاب عاشورا را
با دست به خون نشسته شیرازه کند
آموزههای باقری
کاری بکن! مگذار شب، خاکستری باشد
سهم تمام خیمهها شعلهوری باشد
کاری بکن! مگذار این بادِ گریبان سوز
با چنگِ خونینش پی هر روسری باشد
هی نامه آوردند کوفیها که ظهری سرخ
با خون جدّت دستهاشان جوهری باشد
از نو تمام اسبها را نعل کوبیدند
تا چشمهایت غرق در ناباوری باشد
تا استخوانهای عزیزانت به روی خاک
آماجِ عالم سوزِ هر وحشیگری باشد
این دستِ روی آب افتاده قسم خورده است
دنبالهدار بازوان خیبری باشد
حتماً خدا میخواست روی نیزهها یک سر
در جای جای خاک، تاجِ سروری باشد
حتماً خدا میخواست پاهای ظریف تو
با خارهایش شاهد دربه دری باشد
شاید هجوم سنگهای کینه از هر سو
تنها جواب تلخ عدل حیدری باشد
خطبه بخوان! ای پنجمین فریاد عاشورا
هر چند عالم غرق در کور و کری باشد
باید گلوی خاک تا شام ابد، یکریز
همخانۀ بغضی که تو میپروری باشد
باید ببینی واقعیت را که بعد از این
دنیا پر از آموزههای باقری باشد
رسواگرِ ظلم «لُعینُ بنُ الّلعین» امروز
داغی که با قلب خودت میآوری باشد
***
لبها پر از فریاد «الّلهم لبیک» است
مولا! مبادا درد تو بییاوری باشد