- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۳/۳۰
- بازدید: ۲۲۶۳
- شماره مطلب: ۲۰۱۴
-
چاپ
به روضه روزۀ خود باز میکنم
مرا به خلوت و ذکر شبانه راهی نیست
چرا که سهمیهام غیر روسیاهی نیست
همیشه غیر تو را کردهام طلب از تو
ببخش! نیت و مقصود من الهی نیست
مرا به سوی خودش میکشد چنان نفسم
که یک دو گام دگر تا خود تباهی نیست
فقط تو مشتری دست خالیام هستی
اگرچه پیش تو دل گاه هست و گاهی نیست
اگر مرا نخری ورشکست خواهم شد
کمک که وضعیتم، وضع رو به راهی نیست
تو دست یخ زدهام را گرفتی و انگار
به نامۀ عملم اصلاً اشتباهی نیست
دوباره بر سر سفره نشاندیام امسال
اگرچه بندۀ تو عبد دل بخواهی نیست
به روضه روزۀ خود باز میکنم، زیرا
برای روزه که بی روضه جایگاهی نیست
سلام ماه خدا بر لب تو خون خدا
سلام بر لب زخم تو سیدالشهدا
-
جاری ز سر انگشت تو آب حیات است
یا والقمر! والشمس! مزمّل! اباالفضل
ای قبله گاه شاعر بیدل، اباالفضل!
الفاظ موج و، دامنت ساحل اباالفضل!
یا دائم الفضل علی السائل، اباالفضل
-
خون لبت بعدش به جان زعفران افتاد
وقتی به جان شاخۀ طوبی خزان افتاد
اشک خدا باران شد و از آسمان افتاد
خون دلت ریشه دوانده بین خاک طوس
خون لبت بعدش به جان زعفران افتاد
-
کبوتر حرمش، اشک ذوالجناح نداشت
میان هلهله سینه مجال آه نداشت
برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت
درست مثل فدک پاره پاره شد جگرش
شبیه مادر خود حال رو به راه نداشت
-
عطر سیب
در حرم پیچید عطر سیب، زائر فیض برد
هرکسی در بارگاهت بود، حاضر فیض برد
با بیان روضههایت پلک من هم خیس شد
چشمهایم چون زمین خشک و بایر فیض برد
به روضه روزۀ خود باز میکنم
مرا به خلوت و ذکر شبانه راهی نیست
چرا که سهمیهام غیر روسیاهی نیست
همیشه غیر تو را کردهام طلب از تو
ببخش! نیت و مقصود من الهی نیست
مرا به سوی خودش میکشد چنان نفسم
که یک دو گام دگر تا خود تباهی نیست
فقط تو مشتری دست خالیام هستی
اگرچه پیش تو دل گاه هست و گاهی نیست
اگر مرا نخری ورشکست خواهم شد
کمک که وضعیتم، وضع رو به راهی نیست
تو دست یخ زدهام را گرفتی و انگار
به نامۀ عملم اصلاً اشتباهی نیست
دوباره بر سر سفره نشاندیام امسال
اگرچه بندۀ تو عبد دل بخواهی نیست
به روضه روزۀ خود باز میکنم، زیرا
برای روزه که بی روضه جایگاهی نیست
سلام ماه خدا بر لب تو خون خدا
سلام بر لب زخم تو سیدالشهدا