مشخصات شعر

بانوی ستوده

جهان ز مولد زینب چو خویشتن آراست

عنایت ازلی جلوه کرد از چپ و راست

 

زنی چگونه زنی فخر عالم و آدم

زنی که چون پدر و مام عروه الوثقی است

 

ولیّه الله و عین‌الله و لسان الله

زنی بزرگ که الگوی دانش و تقوا است

 

زنی کریمه، زنی عالم علوم خفی

زنی که پایه قدرش ز آسمان بالا است

 

زنی ستوده، زنی اسوه وقار و جلال

زنی که خواهر و هم رزم سیدالشهدا است

 

زنی بزرگ زنی قهرمان کوفه و شام

زنی که معدن صبر و عفاف و شرم و حیا است

 

زنی چگونه زنی آیت کمال ابد

زنی که درگه او مشعر و منا و صفا است

 

زنی تهمتن و شیرافکن و علی هیبت

زنی که بانوی بی‌مثل روز عاشوراست

 

زنی معلّم مکتب نبوت و وحی

که خود معلّمه مکتب کمال و وفا است

 

زنی عظیمه، بزرگ و عزیز و نیرومند

زنی که باقی از او انقلاب کرب و بلا است

 

عظیمه گر چه همی بوده است و خواهد بود

ولیک زینب کبری عظیم در عظما است

 

زنی به منطق و گفتار حیدر کرّار

زنی که در شرف و مجد، ثانی زهراست

 

مقام و مشهد او در دمشق و قاهره هست

دلیل آن که حقیقت، مدار عزّ و بقا است

 

از آن خطابه که در مجلس یزید سرود

هنوز ولوله و شور در زمین و سما است

 

چنان نمود یزید پلید را محکوم

که تا ابد بر تاریخ، ساقط و رسوا است

 

رساند ناطقۀ او به گوش عالمیان

که عزّ و مجد و کرامت از آن آل عبا است

 

بیان نمود در آن خطبه فصیح و بلیغ

که حق ز باطل و باطل ز حق همیشه جدا است

 

ره حسین و علی راه حق و توحید است

ره یزید و معاویه راه شرک و خطا است

 

سخن ز قدر و جلالش نمی‌توان گفتن

که درک شأن و مقامش ورای بینش ما است

 

سرود «لطفی صافی» مر این چکامه نغز

اگر قبول شود بس برای هر دو سرا است

بانوی ستوده

جهان ز مولد زینب چو خویشتن آراست

عنایت ازلی جلوه کرد از چپ و راست

 

زنی چگونه زنی فخر عالم و آدم

زنی که چون پدر و مام عروه الوثقی است

 

ولیّه الله و عین‌الله و لسان الله

زنی بزرگ که الگوی دانش و تقوا است

 

زنی کریمه، زنی عالم علوم خفی

زنی که پایه قدرش ز آسمان بالا است

 

زنی ستوده، زنی اسوه وقار و جلال

زنی که خواهر و هم رزم سیدالشهدا است

 

زنی بزرگ زنی قهرمان کوفه و شام

زنی که معدن صبر و عفاف و شرم و حیا است

 

زنی چگونه زنی آیت کمال ابد

زنی که درگه او مشعر و منا و صفا است

 

زنی تهمتن و شیرافکن و علی هیبت

زنی که بانوی بی‌مثل روز عاشوراست

 

زنی معلّم مکتب نبوت و وحی

که خود معلّمه مکتب کمال و وفا است

 

زنی عظیمه، بزرگ و عزیز و نیرومند

زنی که باقی از او انقلاب کرب و بلا است

 

عظیمه گر چه همی بوده است و خواهد بود

ولیک زینب کبری عظیم در عظما است

 

زنی به منطق و گفتار حیدر کرّار

زنی که در شرف و مجد، ثانی زهراست

 

مقام و مشهد او در دمشق و قاهره هست

دلیل آن که حقیقت، مدار عزّ و بقا است

 

از آن خطابه که در مجلس یزید سرود

هنوز ولوله و شور در زمین و سما است

 

چنان نمود یزید پلید را محکوم

که تا ابد بر تاریخ، ساقط و رسوا است

 

رساند ناطقۀ او به گوش عالمیان

که عزّ و مجد و کرامت از آن آل عبا است

 

بیان نمود در آن خطبه فصیح و بلیغ

که حق ز باطل و باطل ز حق همیشه جدا است

 

ره حسین و علی راه حق و توحید است

ره یزید و معاویه راه شرک و خطا است

 

سخن ز قدر و جلالش نمی‌توان گفتن

که درک شأن و مقامش ورای بینش ما است

 

سرود «لطفی صافی» مر این چکامه نغز

اگر قبول شود بس برای هر دو سرا است

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×