- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۸/۰۳
- بازدید: ۲۲۵۹
- شماره مطلب: ۱۹۱۶
-
چاپ
بوی یاسمن
از چه بگویم؟ از بدنهایی که میدانید؟
از اسبها و تاختنهایی که میدانید؟
از سروهای بر زمین افتادۀ بیجان؟
یا حملۀ هیزمشکنهایی که میدانید؟
اینجا کبوترها اسیر چنگ شاهینند
هر گوشه با پرپرزدنهایی که میدانید
هر لحظه روشن میشود چشم و دل یعقوب
با تکّه تکّه پیرهنهایی که میدانید
هفتاد کوچه آنطرفتر میرود فردا
بوی بهار یاسمنهایی که میدانید
فردا بهجای سر، جوانه میزند خورشید
از آسمان سرخ تنهایی که میدانید
بر باد خواهد رفت خواب کاهها یک روز
با کوه صبر شیر زنهایی که میدانید
هربار با پیراهنی نو میکند جلوه
کهنه نخواهد شد سخنهایی که میدانید
-
خون خروشان
آشفته و تبدار و برافروختهاند
در آتش اشتیاق تو سوختهاند
امروز فرشتهها به گنجینۀ عرش
از خون خروشان تو اندوختهاند
-
جزیرۀ خون
آشفتگی از نگاه مجنون پیداست
از آتش گونههای گلگون پیداست
از دورترین نقطه به او خیره شوید
مانند جزیرهای که در خون پیداست
-
پرواز به آزادگیات میبالد
دریای دلت راهی ساحلها شد
دست تو کلید حل مشکلها شد
پرواز به آزادگیات میبالد
عشقت سند سلامت دلها شد
-
کتاب عاشورا
یک جرعه نخورد تا نفس تازه کند
برداشت عَلَم که عشق، اندازه کند
میخواست خدا کتاب عاشورا را
با دست به خون نشسته شیرازه کند
بوی یاسمن
از چه بگویم؟ از بدنهایی که میدانید؟
از اسبها و تاختنهایی که میدانید؟
از سروهای بر زمین افتادۀ بیجان؟
یا حملۀ هیزمشکنهایی که میدانید؟
اینجا کبوترها اسیر چنگ شاهینند
هر گوشه با پرپرزدنهایی که میدانید
هر لحظه روشن میشود چشم و دل یعقوب
با تکّه تکّه پیرهنهایی که میدانید
هفتاد کوچه آنطرفتر میرود فردا
بوی بهار یاسمنهایی که میدانید
فردا بهجای سر، جوانه میزند خورشید
از آسمان سرخ تنهایی که میدانید
بر باد خواهد رفت خواب کاهها یک روز
با کوه صبر شیر زنهایی که میدانید
هربار با پیراهنی نو میکند جلوه
کهنه نخواهد شد سخنهایی که میدانید