- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۰۱
- بازدید: ۵۴۸۵
- شماره مطلب: ۱۷۱۳
-
چاپ
میروم پای پیاده از نجف تا کربلا
چتر را میبندم و روی زمین میایستم
زیر باران امام اولین میایستم
اذن میخواهد به ایوان نجف داخل شدن
بین صف پشت سر روح الامین میایستم
تا مگر من را ببیند شمس چشمان علی
کاهم و تا مرگ زیر ذره بین میایستم
جسم و جانم جملگی قربانی دست خدا
تا ابد پای امیرالمومنین میایستم
سرزنش عزم مرا چندین برابر میکند
میخم و سرشار عزمی آهنین میایستم
میروم پای پیاده از نجف تا کربلا
من برای می شدن تا اربعین میایستم
هر که پامالم کند مرگش فراخواهد رسید
مثل مین با مسلمین من پای دین میایستم
إنّ فی حَبل الوَتین نبضٌ أُسَمّیهِ الحسین
تا قیامت با همین حبل المتین میایستم
هرکجا نام حسین آید وسط خواهم گریست
هرکجا نام یل ام البنین میایستم
-
هزاران خسرو و فرهاد و یوسف، میشود مجنون
رُخش سبزه است و مویش مشکی و لب: قرمزِ اُخرا
کأنّ المصطفی قد عادَ یولَد مرّهً أخری
یقین روح محمد رفته در جسم علی اکبر
اگر ما میپذیرفتیم مفهوم تناسخ را -
خودش را در کنار مادرش حس کرد، تسکین شد
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی
رباعی گفتی و مصراعی از آن را تو ای بانو
میان اهل عالم در وفا ضربالمثل کردی
فرستادی به قربانگاه اسماعیلهایت را
همان کاری که هاجر وعده کرد و تو عمل کردی
میروم پای پیاده از نجف تا کربلا
چتر را میبندم و روی زمین میایستم
زیر باران امام اولین میایستم
اذن میخواهد به ایوان نجف داخل شدن
بین صف پشت سر روح الامین میایستم
تا مگر من را ببیند شمس چشمان علی
کاهم و تا مرگ زیر ذره بین میایستم
جسم و جانم جملگی قربانی دست خدا
تا ابد پای امیرالمومنین میایستم
سرزنش عزم مرا چندین برابر میکند
میخم و سرشار عزمی آهنین میایستم
میروم پای پیاده از نجف تا کربلا
من برای می شدن تا اربعین میایستم
هر که پامالم کند مرگش فراخواهد رسید
مثل مین با مسلمین من پای دین میایستم
إنّ فی حَبل الوَتین نبضٌ أُسَمّیهِ الحسین
تا قیامت با همین حبل المتین میایستم
هرکجا نام حسین آید وسط خواهم گریست
هرکجا نام یل ام البنین میایستم