- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۳/۰۱
- بازدید: ۲۲۰۸
- شماره مطلب: ۱۶۵۰
-
چاپ
به مناسبت ولادت امام سجاد (ع)
خندهات خندۀ ملیح حسین
مستم از جام، مستم از باده
سر خوشی کار دست من داده
نام من عبد، عبد ثارالله
کنیهام عاشق جنون زاده
زدهام سوز سینهام را بر
نفس زائران دلداده
میروم تا به نا کجاهایِ
پیچ و خم دارِ ساکت جاده
رو به قبله نشستهام بزنم
پرسهای حول مهر سجاده
سر مستی، سر جنون دارم
گر زنندم هزار قلاده
حوریام یا نوادۀ آدم
آشنایم، گدای سجادم
بنگر سینۀ خراب مرا
لب به لب جامی از شراب مرا
راهیان غیور میخانه
در لبت دیدهاند عذاب مرا
لبتان را به خنده خواهم دید
یا که چشمت دهد جواب مرا
آخرین توبه ترک غیر تو بود
بنویسم اولین ثواب مرا
هوس روی تو به هم زده است
مستی پلک چشم خواب مرا
کاسه کاسه ملائکه بردند
عطش لحظههای ناب مرا
لب خود را به نی گره دادم
آشنایم، گدای سجادم
بالی ز جنس آسمان دارم
ابرم و بر بهشت میبارم
تا هو الهوست وردِ لبهایم
دستِ حق میشود نگهدارم
تا که او هست بی خیال همه
تا دوا هست من که بیمارم
نان اگر که به نرخ روز کسی
غیر او هست میشود عارم
چشم طناز و مست و مخمورش
ناز اگر می کند خریدارم
ز سر کوی او دل من را
نرهانید چون گرفتارم
خود او خواست بعدا افتادم
آشنایم، گدای سجادم
حضرت سجدههای طولانی
السلام ای نبوغ عرفانی
السلام ای عبودیت در وحی
سرّ مکنون، بلوغ قرآنی
خطبههای رسای تو کرده
در صحیفه، عجیب طوفانی
خط به خطِ دعای دستت هست
بادهای از شراب روحانی
من دخیلت شدم جلوس کنید
در شبستان چشم بارانی
میرسم عاقبت به کوی تو در
کوچه پس کوچههای حیرانی
دادهاند این مدیحه را یادم
آشنایم گدای سجادم
ای ضریحِ لبت ضریحِ حسین
خندهات خندۀ ملیح حسین
ذوالفقار دعای تو بُران
منطقت منطق صریح حسین
اشتباهت گرفتهام با نور
اصلا عیسایی و مسیحِ حسین
اذن از تو گرفته بنویسد
قلمم واژۀ صحیح حسین
گر شود تنگ قافیه بر من
التماست کنم شبیهِ حسین
جان فدای تو که میان بلا
زنده بودی ولی ذبیح حسین
مادرم گفت: تا مرا زادم
آشنایم، گدای سجادم
تشنگی اعتکافِ لبهایت
شعلهها در طوافِ لبهایت
هر چه دشنام و طعنۀ دشمن
آمده در مطافِ لبهایت
حکمتش چیست در نیامده است
تیغ ها از غلافِ لبهایت
بوسه میزد غروب عاشورا
آفتاب از شکافِ لبهایت
مثل قالیِ نخ نما شده بود
رشته رشته کلافِ لبهایت
بوسه از حنجر پدر شده بود
آرزوی معافِ لبهایت
شده آهی که مانده بر جگرت
سند انعطاف لبهایت
از غم تو ز پای افتادم
آشنایم، گدای سجادم
-
بعد هر زخم که خوردیم، نمـک میآید
آمده دشمن بد مـست، عمو اینجاها
چقدر پارۀ سنگ است، عمو اینجاها
از چپ و راست برای تو بلا میآید
چقدر تیر رها هست عــمو اینجاها -
میوههای استجابت
خواستم دل را بساط غم کنم
تا ز داغی عزایت کم کنم
بر کویر خشک لبهایت چو ابر
بارشی میخواستم نم نم کنم -
نفس ِتـنگ کبوترها
خواب دیدم که گل روی تو پر پر میگـشت
و لبت بسکه ترک داشت ز خون تر میگشتخواب دیدم نفس ِتـنگ کبوترها را
قفس دست شما را که پُر از پَـر میگشت
به مناسبت ولادت امام سجاد (ع)
خندهات خندۀ ملیح حسین
مستم از جام، مستم از باده
سر خوشی کار دست من داده
نام من عبد، عبد ثارالله
کنیهام عاشق جنون زاده
زدهام سوز سینهام را بر
نفس زائران دلداده
میروم تا به نا کجاهایِ
پیچ و خم دارِ ساکت جاده
رو به قبله نشستهام بزنم
پرسهای حول مهر سجاده
سر مستی، سر جنون دارم
گر زنندم هزار قلاده
حوریام یا نوادۀ آدم
آشنایم، گدای سجادم
بنگر سینۀ خراب مرا
لب به لب جامی از شراب مرا
راهیان غیور میخانه
در لبت دیدهاند عذاب مرا
لبتان را به خنده خواهم دید
یا که چشمت دهد جواب مرا
آخرین توبه ترک غیر تو بود
بنویسم اولین ثواب مرا
هوس روی تو به هم زده است
مستی پلک چشم خواب مرا
کاسه کاسه ملائکه بردند
عطش لحظههای ناب مرا
لب خود را به نی گره دادم
آشنایم، گدای سجادم
بالی ز جنس آسمان دارم
ابرم و بر بهشت میبارم
تا هو الهوست وردِ لبهایم
دستِ حق میشود نگهدارم
تا که او هست بی خیال همه
تا دوا هست من که بیمارم
نان اگر که به نرخ روز کسی
غیر او هست میشود عارم
چشم طناز و مست و مخمورش
ناز اگر می کند خریدارم
ز سر کوی او دل من را
نرهانید چون گرفتارم
خود او خواست بعدا افتادم
آشنایم، گدای سجادم
حضرت سجدههای طولانی
السلام ای نبوغ عرفانی
السلام ای عبودیت در وحی
سرّ مکنون، بلوغ قرآنی
خطبههای رسای تو کرده
در صحیفه، عجیب طوفانی
خط به خطِ دعای دستت هست
بادهای از شراب روحانی
من دخیلت شدم جلوس کنید
در شبستان چشم بارانی
میرسم عاقبت به کوی تو در
کوچه پس کوچههای حیرانی
دادهاند این مدیحه را یادم
آشنایم گدای سجادم
ای ضریحِ لبت ضریحِ حسین
خندهات خندۀ ملیح حسین
ذوالفقار دعای تو بُران
منطقت منطق صریح حسین
اشتباهت گرفتهام با نور
اصلا عیسایی و مسیحِ حسین
اذن از تو گرفته بنویسد
قلمم واژۀ صحیح حسین
گر شود تنگ قافیه بر من
التماست کنم شبیهِ حسین
جان فدای تو که میان بلا
زنده بودی ولی ذبیح حسین
مادرم گفت: تا مرا زادم
آشنایم، گدای سجادم
تشنگی اعتکافِ لبهایت
شعلهها در طوافِ لبهایت
هر چه دشنام و طعنۀ دشمن
آمده در مطافِ لبهایت
حکمتش چیست در نیامده است
تیغ ها از غلافِ لبهایت
بوسه میزد غروب عاشورا
آفتاب از شکافِ لبهایت
مثل قالیِ نخ نما شده بود
رشته رشته کلافِ لبهایت
بوسه از حنجر پدر شده بود
آرزوی معافِ لبهایت
شده آهی که مانده بر جگرت
سند انعطاف لبهایت
از غم تو ز پای افتادم
آشنایم، گدای سجادم