- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۸/۰۳
- بازدید: ۶۵۷۰
- شماره مطلب: ۱۶۳۰
-
چاپ
زبان حال امام سجاد (ع) در اسارت
هجده ستاره بر سر نیزه مقابلم
آیینه زاده ام که اسیر سلاسلم
هجده ستاره بر سر نیزه مقابلم
ما را زدند مثل اسیران خارجی
دارم هزار راز نگفته در این دلم
چشم همه به سمت زنان یا به نیزههاست
غمگینترین سوارۀ مجروح محملم
آتش گرفت گوشۀ عمامهام ولی
زخم زبان به شعله کشیده است حاصلم
مایی که باغهای جنان زیر پای ماست
حالا شده خرابۀ این شهر منزلم
داغ رقیه پیر نمود اهل بیت را
خون لختههای کنج لبش گشته قاتلم
-
شهر علی نشناخت بانوی خودش را
بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم
از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم
طوفان سختی باغمان را زیر و رو کرد
از لالههای پرپرم چیزی نگویم
-
استاد درس رزم علمدار کربلا
شاهنشه اریکۀ قدرت اباالحسن
اسطورۀ صلابت و غیرت اباالحسن
یا والی الولی، ید حق، بندۀ خلف
یا مظهر العجایب عالم، شه نجف
-
فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است
در کوچهها، نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه، جهنم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است
-
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
آه دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال، تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
زبان حال امام سجاد (ع) در اسارت
هجده ستاره بر سر نیزه مقابلم
آیینه زاده ام که اسیر سلاسلم
هجده ستاره بر سر نیزه مقابلم
ما را زدند مثل اسیران خارجی
دارم هزار راز نگفته در این دلم
چشم همه به سمت زنان یا به نیزههاست
غمگینترین سوارۀ مجروح محملم
آتش گرفت گوشۀ عمامهام ولی
زخم زبان به شعله کشیده است حاصلم
مایی که باغهای جنان زیر پای ماست
حالا شده خرابۀ این شهر منزلم
داغ رقیه پیر نمود اهل بیت را
خون لختههای کنج لبش گشته قاتلم