- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۴/۲۷
- بازدید: ۱۵۱۸۴
- شماره مطلب: ۱۵۲۱
-
چاپ
به جنت، فاطمه صاحب عزا شد
به بستر خفته بانویی حزینه
در اوج غربت و غم در مدینه
به سینه دارد او یک باغ لاله
شده قوت و غذایش آه و ناله
زلال اشکِ خون در دیده دارد
ز دوران خاطری رنجیده دارد
بود امالادب دریای احساس
به روی سینه دارد داغ عباس
بقیع دارد به خاطر نوحههایش
به گوش جان رسد سوز نوایش
کشیده نقشها بر روی خاکش
ز قبر چهار ماه تابناکش
اگر گلهای او نور دو عینند
همه قربانی راه حسینند
مدینه از غمش ماتم سرا شد
به جنت، فاطمه صاحب عزا شد
بود طاهر عیان از تربت او
حدیث غصهها و غربت او
-
خاتم انگشترت عباس شد
السلام ای بانوی والا تبار
فاطمه امالبنین، روح وقار
کوکب برج ولایت نام توست
یک جهان حجب وحیا درجام توست
-
خاتم انگشترت عباس بود
السلام ای بانوی نیکو سرشت
فاطمه امالبنین یاس بهشت
نور حق شد از جمالت منجلی
بعد زهرا یار و غمخوار علی
-
فاطمه نامی و هم امالبنین
ای که نامت زینت عرش برین
ماه بانوی سماوات و زمین
فاطمه نامی و هم امالبنین
قوت قلب امیرالمؤمنین
به جنت، فاطمه صاحب عزا شد
به بستر خفته بانویی حزینه
در اوج غربت و غم در مدینه
به سینه دارد او یک باغ لاله
شده قوت و غذایش آه و ناله
زلال اشکِ خون در دیده دارد
ز دوران خاطری رنجیده دارد
بود امالادب دریای احساس
به روی سینه دارد داغ عباس
بقیع دارد به خاطر نوحههایش
به گوش جان رسد سوز نوایش
کشیده نقشها بر روی خاکش
ز قبر چهار ماه تابناکش
اگر گلهای او نور دو عینند
همه قربانی راه حسینند
مدینه از غمش ماتم سرا شد
به جنت، فاطمه صاحب عزا شد
بود طاهر عیان از تربت او
حدیث غصهها و غربت او