- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۱۱
- بازدید: ۲۵۸۲
- شماره مطلب: ۱۴۷۷
-
چاپ
روز مادر
روز مادر که میرسد همه جا
میشود غرق هدیه و لبخند
همه فامیل سعی شان این است
توی یک خانه دور هم باشند
یک نفر عکس مادر خود را
روی دیوار خانهاش زده است
مادرش چون همیشه در این عکس
تکیه بر روی شانهاش زده است
در دلش غصه خورده و میگفت
عطر یادش نمیرود از یاد
مادرم چون همیشه در این عکس
تکیه بر شانههای من میداد
در سرش دوره میشود گاهی
خاطرات قدیم آن خانه
روضههای زنانۀ مادر
محفل کوچکی غریبانه
در دلش غصه میخورد ای کاش
میشد آن سایه بر سرش باشد
فکر یک کادویی ست تا شاید
هدیۀ روز مادرش باشد
او گذرنامهاش درست شده
حاضر آماده است تا برود
مادرش دوست داشت تا زنده است
سفری هم به کربلا برود
-
سفر بسیار باید کرد تا پخته شود خامی
در این چله نشینیها چهل منزل خطر دیدم
تو ذکری دادی و من هم چهل منزل اثر دیدمو من با چشم کم سویم به سوی تو نظر کردم
چهل منزل کنار خود تو را دیدم اگر دیدم -
از رجزخوانی حر شعر دهانش وا ماند
کوفه خاری شد و در چشم جهان بین افتاد
اشک مسلم شد و از بام به پایین افتاد
غم عروسی است که در حال طرب میآید
و به دامادی چشمان وهب میآید -
روضه و اشک است کارم روز و شب در کاروان
حکم از بالا برایم آمده تب داشتن
کاسۀ چشمی پر و اشک لبالب داشتن
مصحفی دارم ورقها دل٬ زبانم هم قلم
اشک من جاری ست از باب مرکّب داشتن
روز مادر
روز مادر که میرسد همه جا
میشود غرق هدیه و لبخند
همه فامیل سعی شان این است
توی یک خانه دور هم باشند
یک نفر عکس مادر خود را
روی دیوار خانهاش زده است
مادرش چون همیشه در این عکس
تکیه بر روی شانهاش زده است
در دلش غصه خورده و میگفت
عطر یادش نمیرود از یاد
مادرم چون همیشه در این عکس
تکیه بر شانههای من میداد
در سرش دوره میشود گاهی
خاطرات قدیم آن خانه
روضههای زنانۀ مادر
محفل کوچکی غریبانه
در دلش غصه میخورد ای کاش
میشد آن سایه بر سرش باشد
فکر یک کادویی ست تا شاید
هدیۀ روز مادرش باشد
او گذرنامهاش درست شده
حاضر آماده است تا برود
مادرش دوست داشت تا زنده است
سفری هم به کربلا برود