مشخصات شعر

رنج اسارت

ما را که غیر داغ غمت بر جبین نبود
نگذشت لحظه‌ای که دل ما غمین نبود


هر چند آسمان به صبوری چو ما ندید
ما را غمی نبود که اندر کمین نبود


راهی اگر نداشت به آزادی و امید
رنج اسارت، این همه شور آفرین نبود


ای آفتاب محمل زینب کسی چو من
از خرمن زیارت تو خوشه چین نبود


تقدیر با سر تو مرا همسفر نبود
در این سفر، مقدّر من غیر از این نبود


گر از نگاه گرم تو آتش نمی‌گرفت
در شام و کوفه، خطبۀ من آتشین نبود

 

گر شوق سر به چوبه محمل زدن نداشت

زینب پس از تو زینب محمل نشین نبود


در حیرتم که بی تو چرا زنده‌ام حسین
عهدی که با تو بستم از اول، چنین نبود


ده روزه فراق تو عمری به ما گذشت
یک عمر بود هجر تو، یک اربعین نبود

رنج اسارت

ما را که غیر داغ غمت بر جبین نبود
نگذشت لحظه‌ای که دل ما غمین نبود


هر چند آسمان به صبوری چو ما ندید
ما را غمی نبود که اندر کمین نبود


راهی اگر نداشت به آزادی و امید
رنج اسارت، این همه شور آفرین نبود


ای آفتاب محمل زینب کسی چو من
از خرمن زیارت تو خوشه چین نبود


تقدیر با سر تو مرا همسفر نبود
در این سفر، مقدّر من غیر از این نبود


گر از نگاه گرم تو آتش نمی‌گرفت
در شام و کوفه، خطبۀ من آتشین نبود

 

گر شوق سر به چوبه محمل زدن نداشت

زینب پس از تو زینب محمل نشین نبود


در حیرتم که بی تو چرا زنده‌ام حسین
عهدی که با تو بستم از اول، چنین نبود


ده روزه فراق تو عمری به ما گذشت
یک عمر بود هجر تو، یک اربعین نبود

۲ نظر
 
  • حمید ۱۳۹۸/۰۷/۲۵

    چرا ده روز فراق مگه چهل نبود؟

  • طاهره ۱۳۹۵/۰۱/۲۴

    زیبا بود ......

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×