مشخصات شعر

کهکشانی از زخم

باران و زخم و خنجر، یعنی برادر من

عباس! دست‌هایت گل‌های پرپر من

 

می‌بویمت برادر، بوی بهشت دارند

این زخم‌ها که هستند باغ معطر من

 

امروز مشک تو بود هر چند پاره پاره

فردا جواب تیغ‌ است، بیچاره اصغر من!

 

آوار می‌شوند این فریاد تشنگی‌ها

ای شطِّ سرخ! ـ عبّاس ـ بعد از تو بر سر من

 

این فصل، بی‌تو سخت‌ است ای کهکشانی از زخم

برخیز یاریم کن، برخیز یاور من!

 

برخیز! آسمان نیز غمگین و بی‌قرار است

ای ماهِ شرحهْ شرحه، در خون شناور من

 

ای اشک! یاریَم کن، از التهاب این دشت

خشکید شاخه شاخه، نخل تناور من

 

فریادِ یا اباالفضل، از علقمه بر آمد

افتاد وقتی از اسب، نعش دلاور من

 

تشییع پیکرش شد، امّا نمی‌شود باز

این کوچ نابه‌هنگام، یک لحظه باور من

کهکشانی از زخم

باران و زخم و خنجر، یعنی برادر من

عباس! دست‌هایت گل‌های پرپر من

 

می‌بویمت برادر، بوی بهشت دارند

این زخم‌ها که هستند باغ معطر من

 

امروز مشک تو بود هر چند پاره پاره

فردا جواب تیغ‌ است، بیچاره اصغر من!

 

آوار می‌شوند این فریاد تشنگی‌ها

ای شطِّ سرخ! ـ عبّاس ـ بعد از تو بر سر من

 

این فصل، بی‌تو سخت‌ است ای کهکشانی از زخم

برخیز یاریم کن، برخیز یاور من!

 

برخیز! آسمان نیز غمگین و بی‌قرار است

ای ماهِ شرحهْ شرحه، در خون شناور من

 

ای اشک! یاریَم کن، از التهاب این دشت

خشکید شاخه شاخه، نخل تناور من

 

فریادِ یا اباالفضل، از علقمه بر آمد

افتاد وقتی از اسب، نعش دلاور من

 

تشییع پیکرش شد، امّا نمی‌شود باز

این کوچ نابه‌هنگام، یک لحظه باور من

۱ نظر
 
  • hamid ۱۳۹۷/۰۷/۰۱

    عالیه

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×