مشخصات شعر

ترکیب بند عاشورایی علی موسوی گرمارودی

بند نهم: عقیلۀ بنی‌هاشم، حضرت زینب (س)

زینب چو کوه، صولت و چون مه جمال داشت

یک بیشه شیر بود که روحِ غزال داشت

 

یک سینۀ نحیف و شکیب هزار داغ؟

غم، از شُکُوهِ غم شکنش انفعال داشت

 

گاهی به آسمان نگه از درد می‌فکند

گویی ز روزگار، هزاران سؤال داشت

 

خورشید را چو خنجر کین سر برید، ماه

در خیمۀ شفق چه بگویم چه حال داشت

 

خورشیدِ او ز نیزه برآورده بود سر

آن دم که روز، روی به‌ سوی زوال داشت

 

سهل است آتشی که ز دل می‌کشید سر

با خیمه چون کند که سَرِ اشتعال داشت

 

عرفان، به پای رفعتِ او بوسه می‌نهاد

بر شانه­‌های عزم، ستون از جلال داشت

 

زینب، شُکُوه بود، زنی بی‌­سُتوه بود

زن بود و هم­ترازِ دل و دستِ کوه بود

ترکیب بند عاشورایی علی موسوی گرمارودی

بند نهم: عقیلۀ بنی‌هاشم، حضرت زینب (س)

زینب چو کوه، صولت و چون مه جمال داشت

یک بیشه شیر بود که روحِ غزال داشت

 

یک سینۀ نحیف و شکیب هزار داغ؟

غم، از شُکُوهِ غم شکنش انفعال داشت

 

گاهی به آسمان نگه از درد می‌فکند

گویی ز روزگار، هزاران سؤال داشت

 

خورشید را چو خنجر کین سر برید، ماه

در خیمۀ شفق چه بگویم چه حال داشت

 

خورشیدِ او ز نیزه برآورده بود سر

آن دم که روز، روی به‌ سوی زوال داشت

 

سهل است آتشی که ز دل می‌کشید سر

با خیمه چون کند که سَرِ اشتعال داشت

 

عرفان، به پای رفعتِ او بوسه می‌نهاد

بر شانه­‌های عزم، ستون از جلال داشت

 

زینب، شُکُوه بود، زنی بی‌­سُتوه بود

زن بود و هم­ترازِ دل و دستِ کوه بود

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×