- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
- بازدید: ۳۴۸۳
- شماره مطلب: ۱۰۷۱
-
چاپ
خمیازۀ قدم
گرفتم این که به صبح آفتاب برگردد
علی چگونه به چنگ رباب برگردد
حکایتی است که از شیرخوار ما سر زد
کسی سپید بیاید خضاب برگردد
نه التفات سپهر و نه موج رود، مگو
که آبروی فرات و سحاب برگردد
دوباره خندۀ آن غنچه میبرد ما را
اگر دو مرتبه در گل گلاب برگردد
بسوز منبر و پاسخ به گردنم انداز
حسین خطبه بخواند، مُجاب برگردد؟!
دو پلک وقفه، دو خمیازۀ قدم در راه
حسین آید و گه با شتاب برگردد
عجب مبایعهای با خدا نوشت حسین
که روز حشر ز مردم حساب برگردد
فسانه نیست که تحقیق کردهام این را
که لاله تشنه به باغ آید آب برگردد
بیار معنی نازک به یاد مه رویی
که ذرّه از در او آفتاب برگردد
-
سلطان کربلا حسن است
دعای زندهدلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سپید با حسن است
حسین میشنوم هرچه یاحسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بیصدا حسن است -
شور و شیرین
به یاد آن لب شیرین که مصطفی بوسید
ز پا درآورد آخر سرشک شور مرا
-
حاصل عمر
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم:
یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد
-
بساط گریه
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزردۀ گزند مباد»
شنیدهام که گدا موج میزند به درت
سرای جود تو خالی ز مستمند مباد
خمیازۀ قدم
گرفتم این که به صبح آفتاب برگردد
علی چگونه به چنگ رباب برگردد
حکایتی است که از شیرخوار ما سر زد
کسی سپید بیاید خضاب برگردد
نه التفات سپهر و نه موج رود، مگو
که آبروی فرات و سحاب برگردد
دوباره خندۀ آن غنچه میبرد ما را
اگر دو مرتبه در گل گلاب برگردد
بسوز منبر و پاسخ به گردنم انداز
حسین خطبه بخواند، مُجاب برگردد؟!
دو پلک وقفه، دو خمیازۀ قدم در راه
حسین آید و گه با شتاب برگردد
عجب مبایعهای با خدا نوشت حسین
که روز حشر ز مردم حساب برگردد
فسانه نیست که تحقیق کردهام این را
که لاله تشنه به باغ آید آب برگردد
بیار معنی نازک به یاد مه رویی
که ذرّه از در او آفتاب برگردد