- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
- بازدید: ۲۱۴۳
- شماره مطلب: ۱۰۲۷
-
چاپ
اوراق ارباً اربا تو
دلت الهام بخش آفتاب است
گلت میراث دار بوتراب است
حسینى بود ایّام ظهورت
تجلّىهاى ماه از آفتاب است
تورا با زخمهایت مىشناسند
غزلهاى تو افزون از حساب است
عطش در محضرت یک خواهش پوچ
به کام خضر هستى چون سراب است
تورا در صحن اشکش دید مولا
زیارتگاه ماهیها در آب است
همه اوراق ارباً اربا تو
مفاتیح الجنان مستجاب است
-
ختم دو دست
به روی سینۀ تو، جای بوسه حتّی نیست
وَ زخم خوردهتر از پیکرت، در این جا نیست
چه فکر میکند این جوی چشمْتنگ و خسیس؟
سرابِ برکۀ کوچک، حریف دریا نیست
-
سیمرغ فدایی
دل من بر سر این دار، صفایی دارد
وه! که این شهر، چه بام و چه هوایی دارد
خانۀ پیرزنی، خلوت زاویۀ من
هر که شد وحی به او، غار حرایی دارد
-
سیمرغ
زینب فرشته بود و پر خویش وا نکرد
این کار را براى رضاى خدا نکرد
پر میگشود اگر، همه را باد برده بود
سیمرغ بود و جلوۀ بى انتها نکرد -
هر سال با حسین تو تحویل میشود
گفتـنـد وزن و قافیــه تعطیـل میشود
قحطـی اسـتعاره وتمثـیلمیشود
قوت گرفت شایعه میگفت بعد از این
هر صورتی به آینه تحمیل میشود
حتـی خبـر رسـیـد کـه از سردی هـوا
گـلدسـته چـند ثـانـیه قندیل میشود
اوراق ارباً اربا تو
دلت الهام بخش آفتاب است
گلت میراث دار بوتراب است
حسینى بود ایّام ظهورت
تجلّىهاى ماه از آفتاب است
تورا با زخمهایت مىشناسند
غزلهاى تو افزون از حساب است
عطش در محضرت یک خواهش پوچ
به کام خضر هستى چون سراب است
تورا در صحن اشکش دید مولا
زیارتگاه ماهیها در آب است
همه اوراق ارباً اربا تو
مفاتیح الجنان مستجاب است