دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کوتاه سروده
هفتاد و دو لاله

تا خیمه به خون زنند در یاری عشق

دادند صلای سرخِ بیداری عشق

 

در کرب وبلای عاشقان پرپر شد

هفتاد و دو لاله در هواداری عشق

حضرت ام کلثوم (ع)

آن زینب او عزیز مردم شده است

این فاطمه­‌اش ملیکۀ قم شده است

 

افسوس که نام ام­ کلثوم فقط

مانند مزار مادرش گم شده است

کوتاه سروده
پیغمبر عشق

حلولی تازه در گِل شد دوباره

برای سجده قابل شد دوباره

 

به روی نیزه بر پیغمبر عشق

و جبرائیل نازل شد دوباره

کوتاه سروده
امان

امان از ماجرای پیکری که...

امان از سرگذشت حنجری که ...

 

امان ای دل، امان ای دل، امان ای ...

امان از قصۀ انگشتری که ...

 

کوتاه سروده
دست عباس (ع)

تمام کودکانش خسته بودند

و روی خاک‌ها بنشسته بودند

 

چه خالی بود جای دست عباس

سرش را روی نیزه بسته بودند

کوتاه سروده
شمشیر ز بودن خودش مانده خجل

تا جان ز تن برادرت گشت جدا انگار که جان ز پیکرت گشت جدا

شمشیر ز بودن خودش مانده خجل چون با لبه‌اش گلِ سرت گشت جدا

کوتاه سروده
نماز آیات

شق القمری است در سماوات شده

چشم همۀ ستاره‌ها مات شده

 

ماهی که به خاطر خسوفش خورشید

کارش همه شب نماز آیات شده

کوتاه سروده
باید همه قدر عشق را بشناسند

تا علقمه‌ها، سیب و فدک‌ها، یاسند

باید همه قدر عشق را بشناسند

 

امواج فراتند به سر می‌کوبند

یا سینه زنان هیأت عباسند؟

کوتاه سروده
هم آیه و هم کتاب می‌گفت: حسین

هم آیه و هم کتاب می‌گفت: حسین هم لیلی و هم رباب می‌گفت: حسین

اعضا و جوارح قتیل ره عشق در خون خودش خضاب، می‌گفت: حسین

کوتاه سروده
حسینیۀ دشت

ابر آمد و گفت اشک نم نم با من

گل گفت که خون دل پر غم با من

 

باد آمد و گفت در حسینیۀ دشت

مداحی امسال محرم با من

کوتاه سروده
آه از گناهم

ببین شرمندگی را در نگاهم

من و شرم گناه، آه از گناهم

 

دل اطفال تو لرزید، ای وای

به هنگام تماشای سپاهم

کوتاه سروده
گره افتاده در کارم ابالفضل

گرفتارم، گرفتارم ابالفضل

گره افتاده در کارم ابالفضل

 

دعایی کن، دوباره چند وقتی است

هوای کربلا دارم ابالفضل

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×