دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
طعم تلخ واهمه

 

شام و سکوت و گریۀ خواهر بدون تو

آمد غروب و یک شب دیگر بدون تو

 

اوقات عمر من همه با تو به سر شده

سخت است بین اینهمه لشگر بدون تو

کرامات کوثری

به نام آنکه به ما داد، درس ایمان را

همان که زندگی‌اش زنده کرد انسان را

 

همان که بر همگان درس عاشقی آموخت

ز دست لیلی و مجنون گرفت میدان را

لبیک یا زینب

ردیف شعر‌هایم بعد از این لبیک یا زینب که از اول همین آخر همین لبیک یا زینب

 

همیشه "کلنا عباسک" تا جان به تن دارم که می‌گوید یل‌ام البنین لبیک یا زینب

 

شب سیاه

مهر فراغ بر جگرم خورد بی حسین زخم خزان به برگ و برم خورد بی حسین

 

میخواستم نسوزم ازین شعله‌ها ولی آتش به روی بال و پرم خورد بی حسین

خورشید کربلا

 

وقتی به روی نیزه سرت می‌شود بلند آه از نهاد دور و برت می‌شود بلند

 

زینب مقابل سر تو می‌خورد زمین گرچه دوباره پشت سرت می‌شود بلند

 

فریاد عاشورا

مظهر صبر خدای حی داور، زینبم! یادگار حیدر و زهرای اطهر، زینبم! فتح کردی شام را سنگر به سنگر، زینبم! آمدی همچون علی از فتح خیبر، زینبم!

 

آیات صبح از لب قرآن شنیدنی است

 

از روز‌های قافله دلگیر می‌شوی هر روز چند مرتبه تو پیر می‌شوی؟ در شام شوم زخم زبان‌ها، چه می‌کشی؟ کز روشنای عمر خودت سیر می‌شوی  

پیشانی مجروح خورشید

ذکر مصیبت می‌کند: الشام الشام تا یاد غربت می‌کند: الشام الشام منزل به منزل درد و داغ و بی کسی را یک جا روایت می‌کند: الشام الشام  

باغ لاله‌دار

ای همسفر قرار تو باور نکردنی است من، اربعین، کنار تو، باور نکردنی است

با نیمه جان مانده خودم را رسانده‌ام اینجا، سر مزار تو، باور نکردنی است

مقصد مقدس

پیچیده در تمام جهان ماجرای تو برداشته زمین و زمان را صدای تو هل من معین غربت میراث مادری تکرار می‌شود وسط ماجرای تو

 

شکر خدا هنوز هوایی این غمم

از بقچۀ قدیمی ترمه برای تو رفتم که طاق شال عزا را بیاورم حال دل شکستۀ من خوب می‌شود از زیر تیغه‌های علامت که بگذرم

 

عیدی

 

یا محول دل من رنگ جلا می‌خواهد مس جان می‌دهد و شمش طلا می‌خواهد خلق از دست شما عیدی خود می‌طلبند باز این بنده‌تان کرببلا می‌خواهد

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×