دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ذکر تمام گریه کنان می‌شود حسین

روزی شعار کُلِ جهان می‌شود علی

طبق حدیث امام زمان می‌شود علی

 

وقتی که اشهدش بشود مرز شیعگی

باور کنید کُلِ اذان می‌شود علی

 

قالی کرمان

ما کویریم، ببارید که باران خوب است ذره‌ای نم بنشیند به بیابان خوب است

 

بشود این دل بی ارزش ما وقت سحر با قدم‌های تو چون قالی کرمان خوب است

الوداع

ای نماز صبح حیدر الوداع 

مسجد و محراب و منبر الوداع

ای قیام و‌ای قعود و ‌ای قنوت 

ذکر و تسبیح مکرر الوداع

 

روضۀ زهرایی حسن

ماه خداست روی تماشایی حسن

عرش صفاست مجلس شیدایی حسن

 

مجنون شود هرآنکه ببیند سحر گهی

یک جلوه از تبسم لیلایی حسن

قاسمیون

کبوتریم و پی دانۀ امام حسن

رسیده‌ایم  در خانۀ امام حسن

 

تمام مردم این شهر، شهرت ما را

شناختند به دیوانۀ امام حسن

ثنای حضرت خدیجه (ع)

به زبان‌بریده کجا رسد صفتی به مدح و ثنای او که خداش هرچه طلب کند به کمال داده برای او

ز زبان خاتم مرسلین همه وقت کرده دعای او صلوات آدم و خاتم آمده‌ است جمله صلای او

چه زنی‌ست او که به مدحتش فلک آفریده خدای او

شعشعۀ کبریا

جود خداوندی‌َ است در کف جودش شعشعۀ کبریاست ضوء وجودش

عرصۀ لاهوت شمّه‌ای ز حدودش هست حدودش ثُغور حیّ ودودش

مناجات

بندۀ نفسم شدم، سوز و نوایم رفت، رفت

از نفس افتادم و حال دعایم رفت، رفت

 

غفلتم توفیق توبه کردنم را برده است

از قنوتم رَبَّنٰا إغْفِرْ لَنٰایم رفت، رفت

ارث مادر

زل می‌زند با چشم‌های تر به مادر

هی فاطمه در لحظۀ آخر به مادر

 

سرمایه‌اش را داد پای دین خدیجه

پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر

وای از غروب روز عاشورا...

ای همسر با غیرت طاها خدیجه

ای شان تو بالاتر از بالا خدیجه

 

روح بلندت اوج اَوْاَدْنا خدیجه

تو دائم الْاِنفاق هستی یا خدیجه

ای دو چشمت بر حسینت‌ اشکبار

مصطفی ممدوح، مداحش خداست

لیک مداح خدیجه مصطفاست

 

آنکه دامادش علی مرتضاست

دختر او حضرت خیرالنساست

مناجات

توبه‌ام توبه نشد هر چه که همت کردم

من به ستاری تو سخت جسارت کردم

 

هر چه تو دوست شدی با من آلوده ولی

بی حیاتر شده، با نفس رفاقت کردم

 

رمضان است و دل از خواب نکندم افسوس

مثل هر سال من از لطف تو غفلت کردم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×