دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
انتقام

شاد شد یزید

انتقام کافران جنگ بدر را

از نبیّ مهربان و از خدای آسمان گرفت ...

کوتاه سروده
چشم‌هایی شعله‌ور

دلش بی تاب از آهی پر شرر سوخت

شبیه چشم‌هایی شعله‌ور سوخت

 

به پای حنجری آتش گرفته

تنورخولی آن شب تا سحر سوخت

کوتاه سروده
قیامت می‌شود از اشک زهرا

خروش ناله در عرش است بر پا

قیامت می شود از اشک زهرا

 

سری را خولی آورده به کوفه

تنی مانده رها بر خاک صحرا

 

می‌دهد عطر زمزم و کوثر

ماجرا هر چه بود پایان یافت

هرکسی بود عازم کویش

زنی انگار چشم در راه است

از سفر، چه می‌آورد شویش

کوتاه سروده
دشمنان قرآن

پدر

قرآن ساکت را

بر نیزه کرد

و پسر

قرآن ناطق را ...

کوتاه سروده
دنیا اگر از یزید لبریز شود

ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم

گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم

 

دنیا اگر از یزید لبریز شود

ما پشت به سالار شهیدان نکنیم

آن پای نجس را بردار

ای شمر لعین، زیر پایت ماه است

ریحانۀ حضرت رسول الله است

 

از سینه‌اش آن پای نجس را بردار

این پرچم لااله الاالله است

کوتاه سروده
عمارت ری

آن سوی کسی عمارت ری می‌خواست

افسوس! به جز عذاب خود کی می‌خواست؟

 

این سوی ولی خدای رحمان و رحیم

هجده سر سرخ مانده بر نی می‌خواست

ترانۀ عاشورایی عبدالجبار کاکایی
جایی که شمر تعزیه اشکاشو پنهون می‌کنه

به عقل وامونده بگو یه روز تو رو رها کنه

دست از سر تو برداره راهی کربلا کنه

 

 چارۀ عاشقی چیه وقتی لب تشنه می‌خواد

عقلو نمی‌شه ببری وقتی که همرات نمی‌یاد

پیش او شکوه می‌کند زینب

بعد یک اربعین رسید از راه   غم به قلبی  صبور می‌آید 

قتلگه را دوباره می‌بیند  آنکه از راه دور می‌آید 

چهل روز غم و غربت و غارت

کاروان می‌رسد از راه‌، ولی آه

چه دلگیر چه دلتنگ چه بی تاب

دل سنگ شده آب، از این نالۀ جانکاه

زنی مویه کنان ، موی کنان

سنگ‌ها روی پشت بام آمد

اولین روز از مه صفرُ

سر آقای ما به شام آمد

عید دشمن به جای نقل و نبات

سنگ‌ها روی پشت بام آمد

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×