کرب و بلا: مضامین زیارت عاشورا منشور کاملی از اسلام شناسی و امام شناسی است و علاوه بر زنده نگهداشتن بزرگترین مصیبت تاریخ که نسبت به امام برحق روا گردید، چراغ راه انسان برای فهم حقیقت و شناخت صحیح حق و باطل در مواجهه با تکرار تاریخ در عصر کنونی است.
یکی از ابعاد مضامین این زیارت؛ موضوع تولی و تبری است که تبیین صحیح این اصول مسیر حرکت به سمت امام را هموار خواهد ساخت. از جمله فرازهای مهم زیارت عاشورا لعن دشمنان است که با این عبارت آغاز میشود: «فَلَعَنَ اللهُ اُمَّهً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّهً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ، وَ اَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتی رَتَّبَکُمُ اللهُ فیها، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّهً قَتَلَتْکُمْ، وَ لَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُم.»
اما اینکه چرا لعن دشمنان با لعن ابوسفیان آغاز شده، سوالی است که «حجتالاسلام و المسلمین سید محمدباقر علم الهدی» در تفسیر فرازهایی از زیارت عاشورا به تبیین آن پرداخت و اظهار داشت: تولا و تبری ریشه در اعتقادات راستین و راسخ شیعیان دارد و به عنوان بخش اصلی و اساسی دین و اعتقادات شیعیان از آن نام برده میشود، تولا و تبری به معنای دوست داشتن دوستان اهلبیت و دشمن داشتن دشمنان اهلبیت (ع) است.
بحث بسیار مهمی که در زیارت عاشورا مطرح میشود بحث دشمن شناسی است، مرحوم مجلسی در این خصوص روایتی از امام محمد باقر (ع) در کتاب بحار الانوار نقل میکند که فرمودند: «منْ لَمْ یَعْرِفْ سُوءَ مَا أُوتِیَ إِلَیْنَا مِنْ ظُلْمِنَا وَ ذَهَابِ حَقِّنَا وَ مَا نُکِبْنَا بِهِ فَهُوَ شَرِیکُ مَنْ أَبَى إِلَیْنَا فِیمَا وَلَّیْنَاهُ.» هر کسی که نداند بر ما اهل بیت چه گذشته است و نسبت به ظلمها و ستمهایی که بر ما خاندان روا داشته شده جاهل باشد، شریک ظلم ظالمین و شریک جرم ستمگران بر ما خواهد بود.1
این استاد حوزه علمیه در ادامه میافزاید: ظلم انواع و اقسامی دارد و مصداق اتم ظلم و جور؛ کشتن ظالمانه و جائرانه مظلوم است. در زیارت عاشورا از برخی افراد نام برده شده و به اسم مورد لعن و نفرین قرار گرفتند. لعن به معنای نفرین کردن و دور کردن از رحمت پروردگار عالم است.
ظالمینی که در زیارت عاشورا نام آنها آمده افرادی هستند که بیشترین ظلم را نسبت به آل الله روا داشتند یکی از آن افراد که سرمنشا همه ظلمها به اهلبیت (ع) است ابوسفیان است، ابوسفیان از ابتدای پیدایش اسلام از سرسختترین دشمنان پیامبر اکرم (ص) بود، در ماجرای فتح مکه نیز او آخرین دشمنی است که به ظاهر مسلمان میشود اما در جنگهایی مانند بدر، احد و بسیاری جنگهای دیگر فرمانده لشکر سپاه شرک بود و با پیامبر میجنگید. حتی در احد بعد از اینکه لشکریان ابوسفیان پیروزی ظاهری به دست آوردند فریاد میزد در جنگ بدر شما ما را کشتید و امروز ما انتقام گرفتیم و شما را از دم تیغ گذراندیم، پیامبر اکرم (ص) جواب او را دادند و فرمودند به ابوسفیان بگویید کشتههای ما در بهشت هستند و کشتههای شما جایگاهی غیر از دوزخ ندارند.
در تاریخ آمده ابوسفیان پیش از مسلمان شدن ظاهری، روزی وارد مدینه شد و چون او کافر بود هیچکدام از مسلمانان او را تحویل نگرفتند و به خانه خود نبردند، آن زمان در هر شهری افرادی بودند که منزلشان پذیرای مهمان بود، در مدینه نیز منزل حضرت علی (ع) به مهمانداری شهرت داشت، ابوسفیان به خانه امیرالمومنین (ع) رفت اما آنقدر این فرد رذل بود با اینکه مهمان خانه حضرت شده بود با حالت تمسخرآمیزی خطاب به حضرت زهرا (س) گفت» ای دختر محمد به این فرزندت حسن (که آن زمان طفلی 14 ماهه بود) بگو با جدش سخن بگوید تا به این وسیله کار محمد بر عرب و عجم بالا بگیرد، در نقلها آمده امیرالمومنین (ع)، امام حسن (ع) را که در آغوششان بود به زمین گذاشتند و آن حضرت خود را به ابوسفیان رساند و فرمودند بگو «لا اله الا الله و محمد رسول الله» تا من از تو شفاعت کنم و به این وسیله به ابوسفیان نشان دادند اگر لازم باشد این کار را انجام میدهیم و این کار خیلی مهمی نیست. همان گونه که حضرت مسیح (ع) کودکی یک روزه در گهواره بود و با حواریون و بزرگان یهود سخن گفت.
حجتالاسلام علمالهدی در تشریح عملکرد این چهره منفور تاریخ اسلام گفت: ابوسفیان فردی بسیار جاهل، نادان و کینهتوز بود، بر انکار نبوت رسول خدا اصرار میکرد و رسالت پیامبر اکرم را به حکومت و پادشاهی تقلیل میداد، اگر چه رسول الله (ص) به جهت اینکه همواره به دنبال جذب دلهای مردم و مستضعفین جامعه بودند، از درگیر شدن با این دشمن خدا ابوسفیان دوری میکردند. حتی گاهی اوقات به او محبت میکردند تا شاید در او و دلهای قریشیانی که مشرک بودند، اثر کند.
استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: بر اساس نقلهای روایی ابوسفیان تا آخر هم مسلمان نشد، در جریان فتح مکه نیز برای حفظ جانش مجبور شد اظهار مسلمانی کند چنان که نقل شده ابوسفیان در اواخر عمرش بچهها و نوادگان خود را جمع کرد و گفت: فرزندان هاشم با سلطنت بازی کردند و در واقع نه خبری آمده بود و نه وحیی نازل شده، این آخرین اعتقادات ابوسفیان است.
او بواسطه نفاقی که داشت اولین کسی است که در زیارت عاشورا به اسم مورد لعن و نفرین قرار گرفته، چرا که نفاق همواره بزرگترین ضربه را به پیکر اسلام زده است، ابوسفیان به عنوان فردی ظاهراً مسلمان، هیچ اعتقادی به اسلام نداشت و به معاویه و فرزندان خود توصیه کرد حکومت را مانند یک گوی در میان دستان خود بچرخانید و اجازه ندهید از دست شما خارج شود.
______________________________________________________________________
پینوشت:
1- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال , جلد1 , صفحه208