کرب و بلا: پس از هلاکت معاویه شمار بسیاری از مسلمانان از حسین بن علی (ع) برای به دست گرفتن زمام امورشان درخواست داشتند. چه بسیار نامهها که نوشته و ارسال شد و بسیاری دیگر از سران و بزرگان شهرهای مختلف که گاه تعداد آنها به بیش از صد نفر میرسید، خود را به محضر امام رسانده و از ایشان دعوت کردند سرپرستی مسلمانان را بپذیرد.
امام حسین (ع) نسبت به پذیرش این امر اکراه داشتند و بارها و بارها پاسخ به این دعوتها را به زمانی دیگر موکول کردند. در فصل چهل و پنجم از کتاب «زندگانی امام حسین (ع)»* به بررسی نامه هایی پرداخته شده که از شهرهای مکه و عراق برای دعوت از حسین بن علی (ع) برای ایشان نوشته شده و آمده است:
پس از گذشت چند روز و سکوتی که بر شهر مکه حکمفرما شده بود، این بار چند پیک از جمله «هانی بن هانی» و «سعد بن عبدالله» که خودشان نیز مورد محبت و مهربانی حسین بن علی (ع) بودند، از کوفه به مکه آمدند و درخواست مردم را که در نامه نوشته شده بود، به دست امام دادند.
نامه چنین بود:
به حسین بن علی بن ابیطالب امیرالمومنین
از شیعیان و پیروان پدرش امیرالمؤمنین علی
اما بعد، امیرالمؤمنین حسین بداند که اهل کوفه انتظار قدوم او را میکشند و همگان برای خلافت او یک قول و یک کلام شدهاند، از او تمنا دارند که اتفاق کلمه او را نشکند و نا امیدی را بر دل و جانشان چیره نسازد و زودتر به جانب آنها بشتابد.
اکنون وقت خانهنشینی و انزوا نیست و هنگام لشکرکشی و نبرد است. صحراها سبز و میوهها رسیده و همهجا گیاهان بسیار روییده است. همه کس و همه چیز در انتظار قدوم اویند تا جانبازان راه او در خدمتش جان نثار کنند.»
پس از اینکه حسین (ع) نامه را تمام کرد، هانی و سعد گفتند: این نامه امضاهای بسیار دارد که معروفترین آنها این هفتتن؛ شیث ربعی، حجار بن الحجر، یزید بن حارث، یزید بن برم، عروه بن قیس، عمر بن الجاج و محمد بن عبیده، هستند که اول امضا کردهاند.
حسین (ع) که از ابتدای ورودش به مکه، چنین نامههایی دریافت میکرد، مدتی در فکر فرو رفت و پس از آن گفت: «براستی چه باید کرد؟ نمیتوان اینهمه درخواستها را بی جواب گذاشت، پس برخیزید به خانه خدا برویم، همانجا نماز بگذاریم و به هرچه او روا بداند عمل کنیم.
_______________________________________________________
پی نوشت:
* زندگانی امام حسین (ع)/زینالعابدین رهنما/ فصل 45/ ص 285