به گزارش پایگاه تخصصی امام حسین علیهالسلام کربوبلا: در سالهای اخیر عبارتی با عنوان «شعر هیات» باب شده در حالی که «نوحه» از دیرباز در میان جامعه مصطلح بوده است. تفاوت شعر هیات با شعر آیینی که مرسوم است در چیست؟ تفاوتهای این دو نوع در کجا است؟
دو خصلت مهم متمایزکننده شعر هیات با سایر گونههای شعر آیینی دارد که یکی از مهمترین آنها موسیقی قابل تکرار و قابل اجرا در مجالس عزاداری اهلبیت (ع) و دیگری پیوند بیواسطه با عموم مردم است. که این دو، شعر هیات را از دیگر گونههای شعر آیینی متمایز میکند. این دو خصلت، به نظرم دو خصلت مهمی است که به شعر هیات ویژگی خاصی در میان تمام گونههای شعر معاصر داده است.
در مورد شعر معاصر اینگونه شنیده میشود که معمولا قابلیت اجرا و همنشینی با موسیقی در آن پایین است و قالب متفاوتی به نام تصنیف و ترانه به همین خاطر ابداع شده و اگر میبینیم که شعر رسمی در مواجهه با توده مردم مشکل دارد و تیراژ کتابهای شعر معمولا پایین است و آن اقبالی که در دورههای پیشین شعر فارسی نسبت به شعر میشده و الان وجود ندارد، در صورتی که شاهد هستیم این گسست و خلا در شعر هیات وجود ندارد.
تفاوت شعر هیات با نوحه در چیست؟ چون میتوان این دو خصلت را برای نوحه هم برشمرد.
نوحه هم یک بخش از شعر هیات به حساب میآید ولی شعر هیات محدود در نوحه نیست. چون در هیات هم نوحه خوانده میشود که با آن میتوان سینه زد و هم دیگر اشعاری که ممکن است خوانده شود و لزوما با سینهزنی همراه نمیشود.
به هر حال چیزی که باید در این مورد بازنگری شود نگاه ما به دین به طور کلی و مقوله عاشورا است. نگاه ما به دینداری اگر صرفا سکولار و مبتنی بر عاطفه صرف باشد قطعا از دل آن مسائل اجتماعی مورد نیاز جامعه بیرون نمیآید و در آن منعکس نمیشود. اگر نگاه ما به دین جامع و کامل باشد و ابعاد فرهنگی و اجتماعی دین را شامل شود درخواهیم یافت که مثلا همان نیمروز عاشورا، اولا تجلی دین کامل است و هم تجلی کمال دین است.
یکی از ویژگیهایی که شعر آیینی روزگار ما دارد، مدح و منقبت و پرداختن به مکارم اخلاقی است. که اگر اینطور نباشد شاید مخاطب آن را شعر آیینی نداند. اما ویژگیهایی که در شعر آیینی امروز کمرنگ است ولی در گفتمان اهلبیت (ع) مانند مبارزه با ظلم، عدالتخواهی و ... وجود دارد، به نظر میرسد کمتر مورد توجه شاعران آیینی است، علت این موضوع چیست؟
به هر حال چیزی که باید در این مورد بازنگری شود نگاه ما به دین به طور کلی و مقوله عاشورا است. نگاه ما به دینداری اگر صرفا سکولار و مبتنی بر عاطفه صرف باشد قطعا از دل آن مسائل اجتماعی مورد نیاز جامعه بیرون نمیآید و در آن منعکس نمیشود. اگر نگاه ما به دین جامع و کامل باشد و ابعاد فرهنگی و اجتماعی دین را شامل شود درخواهیم یافت که مثلا همان نیمروز عاشورا، اولا تجلی دین کامل است و هم تجلی کمال دین است. دین کامل یعنی منظومه کامل معرفتی از عقاید که در قلب آن توحید است و در کنار آن امامت و نبوت قرار میگیرد که پیوند انسان با توحید را نشان میدهد و همینطور اعتقاد راسخ به معاد به عنوان یکی از اصول دین و همینطور عدل. یعنی اولا ما در عاشورا پنج رکن اصول دین را میبینیم و همینطور همه فروع دین بازتابی بر حرکت امام حسین (ع) پیدا میکند. اگر ما بخواهیم این واقعه را روایت کنیم باید دین کامل را روایت کنیم و در هیات ما همه این پنج رکن در کنار اعمال دیده شود. حتی خصوصیتهای اخلاقی که در سبکزندگی تاثیر دارد نیز در هیاتها بروز مییابد.
اگر نگاه ما به دین جامع و کامل باشد در عزاداری، زندگی و هنر عاشورایی ما این ابعاد بروز و ظهور خواهد یافت به خصوص باید در عزاداریها نقطه مرکزی یعنی توحید در قیام امام حسین (ع) در عزاداریها تجلی یابد.
برای مثال از جهاد که از فروع دین است و از ارکان منظومه تفکر اسلامی به شمار میرود در عزاداریها اسمی برده نمیشود در حالی که این حادثه اسم آن جهاد بوده است. یا مثلا در هیاتی از ابتدا تا انتها اسمی از شهادت نمیآید. این نشان میدهد که نگاه ما به عاشورا ناقص است.
در اشعار آیینی، به خصوص آنها که در هیات خوانده میشود مخاطب با عبارتی تحت عنوان «زبان حال» روبهرو است. دست شاعر در این زبان حال پردازی تا کجا باز است و چقدر میتواند از منابع تاریخی عدول کند؟
ملاک به نظرم این است که مخاطب میتواند تشخیص دهد که این نقل تاریخی است یا زبان حال. اگر من تشخیص بدهم که مخاطب ممکن است به اشتباه بیفتد و فکر کند این از معصوم نقل شده قطعا بیان آن اشتباه است و ممکن است مشکل شرعی داشته باشد. شاعر باید میزان قدرت تشخیص مخاطب را تشخیص بدهد اگر مطمئن است که در این نحوه بیان مخاطب به اشتباه نمیافتد با رعایت جوانب دیگر مانند حفظ شان اهلبیت (ع)، پشتوانه عاطفی و معرفتی، قابل پذیرش است. ولی به نظر من مهمترین معیار و ملاک این است که مخاطب به اشتباه نیفتد و فکر میکنم بسیاری از اشتباههایی هم که صورت گرفته و در اذهان جا افتاده مداح، شاعر و منبری مطلبی را با برداشت ذوقی خود مطرح کرده ولی نحوه بیان آن طوری بوده که مصطلح شده که نقل تاریخی است و بسیاری از چیزهایی که به عنوان نقل تاریخی در ذهن دارند در ابتدا حالت زبان حال داشته است.
یک دلیل این برداشت این است که شعر نو قابلیت چندانی برای ارائه در هیات ندارد و بعضی از مخاطبان، منتقدین و ... شعر آیینی را مساوی با هیات گرفتهاند. در صورتی که چنین نیست و بسیاری از غزلهای فاخر و محکم از شعرای بزرگ قابیلت ارائه در هیات پیدا نکردند ولی از پشتوانههای شعر آیینی به حساب میآیند.
ما باید در همان لحظه این تشخیص را بدهیم که مخاطب به اشتباه نمیافتد و هم برای بعد از انتشار و دست به دست شدن آن چنین اشتباهی ایجاد نمیکند.
این مسئله میتواند زمینه بدبینی مخاطب به دستگاه امام حسین (ع) را فراهم کند و این مسئله مهمی است که مردم نسبت این دستگاه بدبین نشوند. بهترین کار این است که شاعر این مهارت را پیدا کند که چطور میتوان این حد و مرز را ایجاد کرد و مداح هم حین خواندن به این موضوع دقت کند و به منابع استناد کند.
چرا شعر آیینی ما با شعر نو شناخته نمیشود؟
یک دلیل این برداشت این است که شعر نو قابلیت چندانی برای ارائه در هیات ندارد و بعضی از مخاطبان، منتقدین و ... شعر آیینی را مساوی با هیات گرفتهاند. در صورتی که چنین نیست و بسیاری از غزلهای فاخر و محکم از شعرای بزرگ قابیلت ارائه در هیات پیدا نکردند ولی از پشتوانههای شعر آیینی به حساب میآیند.
همینطور اشعار نیمایی و سپید بسیار خوبی وجود دارد که صرفا در هیاتها اجرا نشده است. ما نباید شعر هیات را مساوی با شعر آیینی تلقی کنیم و بدانیم که تمام اتفاقات شعر آیینی در هیات روی نمیدهد.
حتی میتوان پیشنهاد کرد که شعرهای آیینی نو، در هیاتهایی که مخاطب خاص دارند به صورت دکلمه ارائه شوند و توقع اینکه مخاب با آن اشک بریزد و سینه بزند، نداشته باشیم.
البته به نظرم مهم این است که نسل جدید شاعران هم نوپردازی را فراموش نکنند و فقط با هدف خوانده شدن در هیاتها شعر نگویند و به شعر نو هم توجه کنند. ضمنا نباید فراموش کرد، شعر نو که توسط نیما پیشنهاد شده از نظر تاریخی مدیون هیاتها و نوحه است و شعر «افسانه» را از روی وزن یک نوحه سروده است.
نوآوری در شعر همواره یکی از موضوعات محل بحث است. دست شاعر در نوآوری چقدر باز است؟
اگر نگاه درستی به عاشورا داشته باشیم، این واقعه چشمه نوآوری و جوشش در شعر میتواند باشد. تمام ابعاد انسانی که وجه شاعرانه هم میتوانند داشته باشند در این حادثه جلوهگری کردهاند.
چیزی که وجود دارد امتداد تاریخی عاشورا است که یک وجه شاعرانه دارد و در هر زمانی اتفاقاتی مشابه و متاثر از آن روی داده است مثلا ظهور عاشورا در دفاع مقدس یک انبار مضمون است یا مثلا شعار «هیهات من الذله» در امروز کشور ما میتواند مضمونساز باشد. برای همین نیازی به اضافه کردن مطلب غیر مستند در شعر آیینی نیست.
یکی از رسالتهای «کربوبلا» اطلاعرسانی در حوزه امام حسین علیهالسلام است که در راستای این رسالت، رویدادهای خبری را پوشش میدهد و مصاحبه با افراد صاحب نظر را به صورت غیرجانبدارانه در جهت تبیین دیدگاههای مختلف منتشر میکند. در نتیجه نظر افراد مصاحبه شونده لزوما همان دیدگاه «کربوبلا» نخواهد بود.