از لابهلای تاریخ و از تصریحات وقایعنگاران به دست میآید که برگزاری جشن در روز عاشورا مثل روز عید و شادی و شادمانی از بدعتهای اوباش بنیامیه و کارگزاران آنها مثل حجاج بن یوسف و همفکرانشان از قبیل حاکمان بنی ایوب، میباشد.
مقریزی در «الخطط» و ابوریحان بیرونی در «الاثار الباقیه»، تصریح نموده اند که بنیامیه در این روز لباس جدید میپوشیدند و خود را آراسته و سرمه به چشم میکشیدند و به یکدیگر تبریک میگفتند... و تا حکومت آنان برقرار بود، اینگونه مراسم اجرا میشد... و حتی با زوال سلطنت آنها، آثار جشنهای روز عاشورا تا به امروز در بعضی از بلاد اسلامی باقی مانده است بعضی دیگر اضافه کرده اند که: «بنیامیه روز اول ماه صفر را برای خود عید قرار میدادند چراکه در این روز، سر امام حسین علیهالسلام را به شام آوردند.»[1]
1. ابوریحان مینویسد: «مردم روز عاشورا را بزرگ میشمردند تا اینکه شهادت حسین بن علی بن ابیطالب (ع) و اصحاب وی، در این روز به وقوع پیوست که بر حسین (ع) و یارانش جنایاتی وارد ساختند که هیچ امتی با شریرترین مخلوق، چنین اعمالی را انجام نمیدهد. آنان حسین (ع) و اصحابش را با زبانی تشنه به شهادت رساندند و سرهایشان را بر نیزه کرده و بر اجساد پاکشان اسب تاختند، لذا مردم این روز را بد یمن میشمارند.
بنیامیه روز اول ماه صفر را برای خود عید قرار میدادند چراکه در این روز، سر امام حسین علیهالسلام را به شام آوردند.
اما بنیامیه در این روز، لباس نو به تن کرده و خود را آراسته، سرمه به چشم کشیده و به یکدیگر تبریک میگفتند و در این روز، ولیمه و مهمانی میدادند؛ و با شیرینیها و نقل و نبات از مهمانان پذیرائی مینمودند که این مراسم در آن ایام در میان مردم شایع بوده و بعد از زوال سلطنت آنان، آثارش باقی ماند؛ اما شیعه، روز عاشورا را در نوحه و گریه به خاطر کشته شدن سید الشهدا (ع) به سر میبردند و عزاداری بر حسین (ع) را در شهر مدینه و سایر شهرها، علنی برپا میکردند و در این روز، خاک قبر حسین (ع)را در کربلا زیارت مینمودند و به همین جهت عامه مردم از نو کردن ظروف و اثاث منزل در روز عاشورا، کراهت داشتند.»[2]
2. مقریزی در کتاب الخطط مینویسد: «وقتی خلفاء فاطمی بر مصر، تسلط پیدا نمودند، با فرارسیدن عاشورا، بازارها را تعطیل مینمودند و جماعتی بزرگ از مردم که به گروه حزن نامیده میشدند، به عزاداری میپرداختند و شتر قربانی مینمودند و تا سایه حکومت فاطمیون در مصر، گسترده بود، همین مراسم ادامه داشت، اما با سرنگونی حکومت فاطمی در مصر و تشکیل دولت بنی ایوب، حاکمان آنان، روز عاشورا را روز شادمانی قرار داده و در این روز برای خانوادههای خود، اموالی را تهیه مینمودند و ظروف منزل را نو کرده، سرمه به چشم میکشیدند و به حمام میرفتند که مطابق عادت شامیها که حجاج در زمان عبدالملک بن مروان پایهگذاری کرده بود، عمل میکردند تا به این وسیله بینی شیعه علی بن ابیطالب (ع) را به خاک مالند. چرا که شیعه، روز عاشورا را به خاطر کشته شدن حسین بن علی (ع) روز عزا و مصیبت میدانستند.
مقریزی در ادامه میگوید: ما امروزه شاهد باقیمانده اعمال بنیامیه که این روز را، روز شادمانی و جشن قرار میدادند، هستیم.»[3]
3. مصاحب در دایره المعارف میگوید: «همیشه در تونس و مراکش و لیبی، روز عاشورا، روز شادمانی بوده در این روز مردم مراسم خاصی برپا میکنند و به زیارت قبور میروند و حلقههایی از آتش درست کرده و از آن میپریدند و سپس حلقهها را در نهرها میانداختند و نیز اعمال دیگری انجام میدادند که از بربرها به ارث برده بودند.»
بنابراین آنچه که از کلمات مقریزی و دیگران به ذهن تبادر میکند این است که قرار دادن روز عاشورا به عنوان روز عید و سرمه کشیدن و آراستن خود و بر پا نمودن مراسم شادمانی از بدعتهای شجره خبیثه و ملعونهی اموی میباشد، به طوریکه حجاج به خاطر تأسی به سروران اموی خویش، اصرار زیادی بر اقامه جشن و سرور در روز عاشورا مینمود و وی شخصی است که از عدم حضورش در کربلا، تأسف میخورد. تأسف از اینکه چرا خود متولی ریختن خون سید شباب اهل بهشت، حضرت حسین بن علی (ع) نشد؛ اما بعضی از عاداتی که مصاحب در دایره المعارف آورده؛ و کراجکی نیز آن را نقل کرده، برگرفته از بربرها بود که اراذل و اوباش بنیامیه برای تکمیل شادی و سرور خود در روز عاشورا، در آداب خود وارد کردند تا شاهدی باشد بر اینکه ریشههای شجره ملعونه به کجا منتسب است.
بنابراین آنچه که از کلمات مقریزی و دیگران به ذهن تبادر میکند این است که قرار دادن روز عاشورا به عنوان روز عید و سرمه کشیدن و آراستن خود و بر پا نمودن مراسم شادمانی از بدعتهای شجره خبیثه و ملعونهی اموی میباشد
4. کراجکی مینویسد: «کار مردم شگفتانگیز است، ازیکطرف ادعای دوستی و محبت با اهلبیت (ع) دارند و از طرف دیگر، در روزی که حسین (ع)دچار مصائب گردید، اعمالی از قبیل اعطای صدقه و انفاق و بخشش بر مستمندان و خریدن نمک یک سال به خاطر متبرک بودن این روز، پوشیدن لباسهای رنگارنگ و فخر نمودن به یکدیگر، استفاده از بوهای خوش و در اجتماع به همدیگر دست میدهند و این روز را تبریک میگویند و در این روز به مهمانی رفته و ضیافت فراوانی برپا میکنند؛ و از اینکه توانستند به جشن در این روز بپردازند، خداوند را شکر مینمایند؛ و دلیلشان این است که این روز از قبیل سایر روزها نیست بلکه روزی مخصوص هست که مناقب زیادی در آن به وقوع پیوست و ادعا میکنند که در چنین روزی خداوند، توبه آدم را پذیرفت.
حال چطور هست که حق آدم در این روز باید ادا گردد و به جشن و شادی پرداخت ولی حق سید اولین و آخرین محمد خاتم (ص)که در مصیبت نوه و فرزند و ریحانه و نور چشمش و اهلبیتش که اسیر شده و مورد هتک حرمت قرار گرفتند، نباید ادا گردد؟؛ پس برخیز و در این روز با حزن و اندوه به سر ببر و اعمال آن را به نحو کامل انجام ده و کاش فرزندان، کینههای پدران خود را به ارث نمیبردند.»[4]
5. زینالدین حنفی میگوید: «روایتشده که عاشورا روز زینت است که میعاد موسی (ع) با فرعون در همین روز بود؛ و نیز روایتشده که در این روز موسی (ع) پارچهای از کتان میپوشید و با سنگ سرمه، به چشم سرمه میکشید؛ و یهود اهل مدینه و خیبر در زمان رسول خدا (ص) این روز را عید میگرفتند و به همین عمل، عرب جاهلی، اقتداء و تأسی میکردند و در همین روز، پرده بر روی کعبه میانداختند. لکن در شریعت ما، خلاف آن وارد شده است. در صحیحین از ابوموسی روایتشده که: «روز عاشورا، روزی هست که یهود آن را باعظمت میشمارد و لذا، عید قرار داده است؛ پس شما این روز را روزه بدارید»؛ و در روایتی مسلم نقل کرده: «روز عاشورا روزی هست که یهود خیبر آن را بزرگ شمرده و عید قرار میدادند و زنانشان لباسهای نو می پوشند»؛ و رسول خدا (ص) فرمود: «این روز را روزه بدارید.»
6. سقاف مینویسد: «ماکیاولی کتابی نوشت که نامش را الامیر گذاشت؛ که در آن ویژگیهای یک سیاستمدار را برشمرد، درجایی از این کتاب آمده که: «هدف وسیله را توجیه میکند. بر این اساس برای حاکم سیاسی جایز هست که تلاش کند و از هر وسیلهای استفاده نماید تا حادثه کربلا را دفن کند. هرچند این عمل با دین و اخلاق منافات داشته باشد اما چون در راه خاموش کردن شعله عاشورا و دفن قضیه کربلا هست، اشکال ندارد.» لذا میبینیم که حکمرانان ستمگر، شروع به جعل اخبار کردند.
و این احادیث را به جد حسین (ع) یعنی پیامبر اسلام به دروغ نسبت دادند، اما چون جاعلین زیاد بودند و روشهای متفاوتی در جعل حدیث به کار بردند، اخبار متناقض و متضارب در آمد، لذا این اخبار با همه کثرتش نتوانست قضیه کربلا را دفن کند و حادثه هولناک کربلا، به همان صورت واقعیاش باقی ماند که باید گفت این حادثه قضیهای بزرگ میباشد که ریختن خون حسین (ع) را حلال شمردند.
شریف رضی در وصف حادثه هولناک کربلا میگوید:
کانت مآتم بالعراق تعدّها امویه بالشام من اعیادها
جنایتی که در عراق رخ داد، امویها آن را در شام جزء عید و جشنهای خود میشمارند
جعلت رسولالله من خصمائها فلبئس ما ادّخرت لیوم معادها
که با این عمل، رسول خدا (ص) را ازجمله دشمنان خود قرار دادند و بد چیزی برای معاد خود ذخیره کردند
نسل النّبی علی صعاب مطیها و دم النبی علی رءوس صعادها.
نسل پیامبر (ص) زیر فشار اسبان بنیامیه قرار گرفت و خون پیامبر (ص) بر روی بلندی ریخته شد.
معاویه عاشورا را روز عید اعلان نمود.
از جمله چیزهایی که تأیید میکند اعلان عاشورا به عنوان عید از بدعتهای بنیامیه هست، روایتی هست که بیان می کند معاویه از روز عاشورا به عید تعبیر نموده است.
درحالیکه نه از پیامبر گرامی (ص) و نه از صحابه آن حضرت، چنین تعبیری نرسیده است. البته صحابی اموی یا کسانی که محبت آل امیه را در دل داشتند و یا تابع شرع یهود بودند، از عاشورا تعبیر به عید نمودند.
1. عبدالرزاق از ابن جریج نقل میکند که وی گفته است: «یحیی بن محمد بن عبدالله صیفی، به من خبر داده که عمرو بن ابی یوسف (برادر بنی نوقل) به او خبر داد: «در حالی که معاویه بر روی منبر بود، از او شنید که میگفت: «روز عاشورا، روز عید است پس کسی که این روز را روزه بگیرد، روزهاش را گرفته است و کسی که روزهٔ این روز را ترک کند، حرجی بر او نیست.»»»
با توجه به این عبارت، مشخص میشود که معاویه اولین کسی است که بر روز عاشورا، صفت عید اطلاق نموده است؛ و به نظر میآید، معاویه و بنیامیه همگی، انتظار داشتند که مقتل حسین شهید (ع) در این روز به وقوع بپیوندد. چراکه اینان عنایت خاصی به خبرهای که پیامبر (ص) و علی(ع) در مورد جنگهای خونین و فتنهها، گزارش داده بودند، داشتند که در میان اخبار جنگهای خونین، روایات زیادی پیرامون مقتل امام حسین (ع) وجود داشت و مشخصشده بود که آن امام همام (ع) در چه زمانی و در چه زمینی به شهادت خواهند رسید.
گاهی در بعضی از کتابها مینویسند که بر طبق برخی از نصوصی که به پیامبر (ص) نسبت میدهند، آن حضرت عاشورا را عید نامید. از ابوهریره نقلشده که رسول خدا (ص)فرمود: «عاشورا عید پیامبر قبل از شما بود پس این روز را شما روزه بگیرید.» اما باید گفت اوّلا در سند روایت، ابراهیم هجری واقع شده است که دانشمندان علم حدیث او را تضعیف نمودند؛ و همچنان که هیثمی گفته، افرادی چون ابن عیینه و یحیی بن معین و نسائی، وی را قبول ندارند.
ثانیاً حافظ زینالدین حنبلی، این روایت را از هجری نقل کرده ولی در روایت کلمه عید وجود ندارد؛ که روایتش این است: «عاشورا را انبیاء روزه میگرفتند پس شما (هم) این روز را روزه بدارید.»
ثالثاً به رغم جستجو و مراجعه به احادیث، به روایتی خبر از روایت هجری دسترسی پیدا ننمودهام که از روز عاشورا تعبیر به عید کرده باشد که شبهه جعلی بودن حدیث هجری را تقویت میکند و یا این احتمال وجود دارد که در حدیث دست برده شده است؛ اما به هر حال، هجری نزد علمای فن رجال ضعیف است و فقط بخاری حدیثی نقل کرده که مضمونش این است:
«روز عاشورا را یهود عید میشمردند.»
رابعاً توصیف عاشورا به عید، در زمان انبیای گذشته، ملازم با این نیست که در زمان پیامبر بزرگوار هم عید شمردهشده است.[5]
جالب بود ، تا حالا نمی دونستم که معاویه اولین کسی بود که بر روز عاشورا ، صفت عید اطلاق نموده بود .
مقاله قدری گیج کننده بود. فهم سیر مقاله سخته.