مقدمه

یکی از پرسش‌هایی که درباره وقایع پس از عاشورا مطرح و شایسته مطالعه و بررسی است، فرجام سر مطهر امام حسین (ع) و دیگر سرهای شهدا است. براسا‌س گزارش‎های تاریخی، مسلّم است که سر امام حسین (ع) و دیگر سرها توسط مأموران ابن زیاد به شام فرستاده شد. همچنین براسا‌س برخی گزارش‎ها، سرهای دیگر شهدا نیز همراه سر امام حسین (ع) به دربار یزید برده شد[1]. اکنون این پرسش مطرح است که پس از آنکه یزید  در ظاهر از عملکرد خویش با امام حسین (ع) و یارانش اظهار پشیمانی کرد و درصدد بازگرداندن اسرا به مدینه برآمد، سرنوشت سر امام (ع) و سرهای دیگر چه شد؟ آیا چنان که بین شیعه مشهور است، سر امام (ع) به بدن ملحق شد یا چنان که در برخی منابع دیگرِ حدیثی شیعه آمده است، در نجف، کنار قبر امیرالمؤمنین (ع) دفن شد یا بر اساس برخی منابع اهل ‌سنت به مدینه فرستاده شد و در بقیع دفن شد و یا در دمشق یا قا‌هره یا عَسْقَلان یا رَقّه و یا حتی در مرو دفن شد؟ فرجام سرهای دیگر شهدا به کجا انجامید؟ آیا آن‌ها نیز به بدن‎هایشان ملحق شدند یا سرنوشت آن‌ها نامعلوم است؟ بنابراین در این نوشتار دو موضوع، مورد بررسی و پژوهش قرار می‎گیرد: نخست، فرجام سر امام (ع) و دوم، فرجا‌م سرهای شهدا.

نخست: فرجام سر امام حسین (ع)

در اینکه سر مطهّر امام حسین (ع) کجا دفن شده است، منابع تاریخی و حدیثی شیعه و سنی، گزارش‌های متفاوتی ارائه کرده‎اند تا آنجا که ده قول در این باره گفته شده است. برخی از مورخان همانند سبط ابن‌جوزی و نویری و بعضی از محققان و نویسندگان معاصر، از جمله سید محسن امین عاملی[2]، فضل علی قزوینی[3] و شهید قاضی طباطبایی[4]، به جمع‎آوری برخی از اقوال و نقد و بررسیِ آن‌ها پرداخته‎اند که در این پژوهش از کوشش‌های آنان بهره گرفته شده است. اما اقوال در این باره، عبارت‌اند از:

1. کربلا

بسیاری از مورخان و اندیشمندان شیعی و سنی بر این باورند که سرِ امام حسین (ع) به بدن ملحق شده است، از این‎رو این قول، شهرت خاصی دارد. از اندیشمندان شیعه که قائل به چنین قولی شده‎اند، عبارت‌اند از:

شیخ صدوق (م381ق) و به پیروی از او، ابن فتال نیشابوری (م‌508 ‌ق) در این باره می‎نویسند: علی بن حسین (ع) همراه زنان (از شام) خارج شد و سر حسین (ع) را به کربلا بازگرداند[5].

سید مرتضی (م436ق) در این باره می‎گوید: روایت شده که سر امام حسین (ع) با جسد وی در کربلا دفن شد[6].

طبرسی (م548ق) پس از اشاره به قول سید مرتضی[7]، در جای دیگر می‌نویسد: برخی از اصحاب ما گفته‎اند که سر از شام بازگردانده و به بدن ملحق شد[8].

ابن شهر آشوب (م‌588‌ق) بعد از نقل سخن سید مرتضی (ره) از قول شیخ طوسی نقل کرده است که به همین سبب (الحاق سر امام (ع) به بدن) توصیه به زیارت اربعین شده است[9].

ابن نمای حلی(م644‌ق) نیز نگاشته است: آنچه از اقوال بر آن می‎توان اعتماد کرد، ‌آن است که بعد از گرداندن سر امام (ع) در شهرها، به بدن بازگردانده و با جسد دفن شد[10].

سید ابن‌ طاووس (م‌664‌ق) و بعدها به پیروی از او، سیدمحمد بن ابی‎طالب (از مورخّان قرن دهم) نوشته‌اند: اما سرِ حسین (ع)، روایت شده که برگردانده شد و در کربلا با جسد شریفش دفن شد و عمل اصحاب هم طبق همین دیدگاه مورد اشاره بوده است[11].

مجلسی (م‌1110 یا 1111ق) یکی از وجوه استحباب زیارت امام حسین (ع) را در روز اربعین، الحا‌ق سرهای مقدس شهدا به اجسادشان توسط امام سجاد،(ع) بیان کرده است[12]. وی در جای دیگر بعد از نقل اقوال دیگر در این باره، می‎نویسد: مشهور بین علمای امامیه آن است که سر امام (ع)، همراه بدن، دفن شده است[13].

اما برخی از مورخّان و اندیشمندان اهل‌سنت که به این دیدگاه قائل شده‌اند، عبارت‌اند از:

ابوریحان بیرونی (م440‌ق) در این باره می‎نویسد: «و فی العشرین رُدَّ رأسُ الحسین (ع) الی مَجْثمه حتی دفن مع جثّته...[14]؛ در روز بیستم (صفر)، سر حسین (ع) به بدنش ملحق و با آن دفن شد».

مستوفی هروی (از مورخان قرن ششم و مترجم کتاب «الفتوح» نگاشته ابن ‌اعثم) بر این باور است که علی بن حسین (ع) با سایر اهل بیت (ع) در روز بیستم صفر، سر مبارک امیرالمؤمنین حسین (ع) را به بدنش ملحق ساختند[15].

سبط ابن‌ جوزی (م‌654‌ق) ملحق شدن سر به بدن را پس از بازگرداندن آن به همراه اسرا به مدینه، گفته هشام کلبی‌و غیر او دانسته و آن را مشهورترین قول می‌داند[16].[17]

قرطبی‌ (م‌671‌ق) می‎نویسد: امامیه می‎گویند که سر حسین (ع) پس از چهل روز، به کربلا بازگردانده و به بدن ملحق شد و این روز نزد آنان معروف است و زیارت در آن روز را زیارت اربعین می‎نامند[18].

قزوینی (م‌682‌ق) نیز نگاشته است: روزِ اول ماه صفر، عید بنی‎امیه است، چون در آن روز، سر حسین (ع) را به دمشق وارد ساختند و در روز بیستم آن ماه، سر ایشان به بدن، بازگردانده شد[19].

نُوَیْری (م‌7‌33‌ق) یکی از اقوال را در این باره، الحاق سر به بدن دانسته و افزوده است که قائلان به الحاق، دو دسته هستند: گروهی معتقدند که یزید پس از چهل روز سر را به بدن بازگرداند و گروه دیگر بر این باورند که این الحاق در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز بوده است[20].

حمدالله مستوفی (متوفای پس از 744‌ق) می‎گوید: اهل‌بیت (ع) را با سر حسین پیش یزید بن معاویه فرستادند. او به سخن ابوبُرده (برادر ابوموسی اشعری) ایشان را به مدینه فرستاد و سر حسین [باز به کربلا] فرستاد[21]. وی در جای دیگر افزوده است: «پسر ابو ایّوب انصاری، آنجا [شام] بود. یزید را ملامت کرد و سر حسین از او بستد. روز چهلم به تنش رسانیدند»[22].

خواند میر (م‌942‌ق) نگاشته است: «امام چهارم (ع) با خواهران و عمات و سایر اقربا، متوجه مدینه طیّبه گشته، در بیستم شهر صفر، سر امام حسین (ع) و سایر شهیدان کربلا  (رضی الله عنهم)  را به ابدان ایشان منضم ساخت». وی این قول را صحیح‎ترین قول درباره محل دفن امام (ع) دانسته است[23].

مُناوی[24] (م‌1031‌ق)، شَبْراوی[25] (م‌1172‌ق)، ابن‌صَبّان[26] (م‌1206‌ق) و شِبْلَنْجی[27] (متوفای پس از 1308‌ق) نوشته‎اند: امامیه می‎گویند که پس از چهل روز از شهادت، سر به بدن بازگردانده شد و در کربلا دفن شد.

این گزارش‎ها، دیدگاه مورخان و نویسندگان شیعه و اهل‌سنت در این باره بود و چنان‌که ملاحظه می‎شود، بر اساس گزارش‎های یاد شده، قول دفن سر در کربلا، مشهورترین قول در میان شیعه و نیز اهل ‌سنت  بر اساس گفته سبط ابن جوزی[28] است.

2. نجف

در منابع حدیثی شیعه، روایاتی وجود دارد که حاکی از دفن سر امام حسین (ع) کنار قبر امیرالمؤمنین (ع) است. این روایات چنین است:

  1. بر اسا‎س برخی از روایات، سر امام (ع) توسط یکی از موالی امام صادق (ع) از شام به نجف آورده شد و در کنار قبرِ امیرالمؤمنین (ع) دفن شد، چنان‌که یزید بن عمر بن طلحه می‌گوید: امام صادق (ع) وقتی در حیره بود، به من فرمود: آیا آنچه به تو وعده داده بودم، نمی‌خواهی؟ گفتم آری، یعنی رفتن نزد قبر امیرمؤمنان ـکه درودهای خدا بر او بادـ. پس امام و (پسرش) اسماعیل و من سوار مرکب شدیم تا آنکه از ثَوِیّه (مکانی میان حیره و نجف کنار تپه‌‌های سفید) گذشتیم. پس امام (ع)، اسماعیل و من فرود آمدیم و همگی نماز خواندیم. امام (ع) به اسماعیل فرمود: برخیز و بر جدّت حسین (ع) سلام بده. گفتم: فدایت شوم مگر حسین در کربلا نیست؟ فرمود: آری، لکن چون سرش به شام برده شد، غلامی از ما آن را ربود و در کنار قبر امیرمؤمنان (ع) دفن کرد[29].
  2. در برخی روایات آمده است که در نجف، دو قبر است: قبر بزرگ و قبر کوچک، چنان‎که علی بن أسباط از امام صادق (ع) روایت می‌کند که وقتی به نجف آمدی، دو قبر خواهی دید. قبر بزرگ و قبر کوچک، اما بزرگ، قبر امیرمؤمنان (ع) است و اما کوچک، سر حسین (ع) است[30].
  3. در روایتی آمده است که ابان بن تغلب می‌گوید: من همراه امام صادق (ع) بودم، حضرت چون از پشت کوفه گذشت، فرود آمده و دو رکعت نماز خواند، سپس اندکی جلو رفت، دو رکعت نماز خواند، سپس اندکی راه رفت و فرود آمد و دو رکعت نماز خواند. آنگاه فرمود: این قبر امیرمؤمنان (ع) است. گفتم: فدایت شوم، آن دو جای دیگری که نماز خواندی، کجا بودند؟ فرمود: جایگاه سر حسین (ع) و جایگاه منبر (امام) قائم[31].
  4. یونس بن ظَبْیان در روایتی، از امام صادق (ع) نقل کرده است که همراه حضرت از حیره خارج شده و به تپه‎های سرخ نجف رسیدیم. امام (ع) پس از وضو گرفتن، به تپه‎ای نزدیک شده و در آنجا نماز خواندند، سپس به تپه‎ای پایین‎تر از تپه نخست رفته و در آنجا نیز نماز به جا آورد و به من فرمود: ای یونس، همان کاری که من کردم، بکن. من نیز چنان کردم. چون فراغت یافتم، به من فرمود: اینجا را می‎شناسی؟ گفتم: نه. فرمود: جای اولی را که نماز خواندی، قبر امیرمؤمنان (ع) است و تپه دیگر، محل دفن سر حسین بن علی (ع) است. عبیدالله بن زیادِ ملعون چون سر را به شام فرستاد، به کوفه بازگردانده شد. ابن‌ زیاد گفت: آن را از اینجا بیرون ببرید تا کوفیان مفتون آن نشوند. خدا آن را نزد قبر امیرمؤمنان (ع) قرار داد. پس سر با بدن است و بدن با سر[32].

3. مدینه

برخی از مورخان اهل‌ سنت، گزارش کرده‎اند که وقتی که یزید اسرا را رهسپار مدینه کرد، سر امام حسین (ع) را نزد عمرو بن سعید بن عاص، کارگزارش در مدینه فرستاد و او آن را کفن کرده و در بقیع نزد قبر مادرش فاطمه (س) دفن کرد[33].

نُویری، علت ارسال سر را به مدینه توسط یزید،‌ چنین گزارش کرده است:

برخی گفته‌اند: یزید، نعمان بن بشیر انصاری را مأمور کرد تا سر حسین را به مدینه ببرد تا مردم آن را مشاهده کنند و با این شیوه، عبدالله بن زبیر (یکی از مدعیان خلافت) را بترساند. چون سر به مدینه رسید، عمرو بن سعید اشدق، پس از اظهار عدم تمایل به دریافت سر، آن را کفن کرده و در کنار قبر مادرش فاطمه (س) دفن کرد[34].

نُویری افزوده است که برخی دیگر گفته‌اند که سر نزد بنی‌هاشم فرستاده شد و آنان آن را پس از غسل و کفن و نماز خواندن بر آن در کنار قبر فاطمه (س) دفن کردند[35].

نقد و بررسی

احتمال آنکه سر امام (ع) از شام به مدینه فرستاده شده باشد، با برخی از گزارش‌ها همخوانی دارد، چنان‌که گزارش شده است که وقتی امام سجاد(ع) از یزید می‎خواهد سر پدرش را به او بدهد، یزید می‎گوید که هرگز سر را نخواهی دید[36]. اما اینکه سر در مدینه دفن شده باشد، نمی‌توان پذیرفت، زیرا افزون بر آنکه با برخی از گزارش‎ها که حاکی است سر مجدداً به شام بازگردانده شد، منافات دارد، چنان‌که بلاذری به نقل از کلبی، نگاشته است که یزید سر حسین (ع) را به مدینه فرستاد و سپس به دمشق بازگردانده شد[37]، با دیدگاه مشهور، یعنی الحاق سر به بدن نیز همخوانی ندارد.

4. دمشق

برخی از گزارش‎ها حاکی از آن است که سر امام حسین (ع) در دمشق دفن شده، اما اینکه در کجای این شهر دفن شده است، گزارش‎ها متفاوت است. بلاذری، اقوال ذیل را بیان کرده است:

  1. قصر (دارالاماره)[38]  
  2. بوستان قصر (در محوطه چهار دیواری قصر)[39]  
  3. بوستانی در دمشق[40]
  4. قبرستان[41]

نویری دراین باره، پنج قول دیگر ذکر کرده است:

  1. دروازه فرادیس: ابن ابی‌الدنیا به نقل از منصور بن ‌جمهور در کتاب مقتل خود نگاشته است که سر حسین (ع) را در خزانه یزید بن معاویه یافته است و آن را در پارچه‌ای پیچیده و در برج و باروی سوم دروازه فرادیس از سمت مشرق، دفن کرده است[42].
  2. مسجد دمشق: استرآبادی در کتابش به نام «الداعی الی وداع الدنیا» به نقل از ابوسعید زاهد نگاشته است که سر حسین (ع) در مسجد دمشق بر سر یک استوانه دفن شده است[43].
  3. سر دو ستون سمت راست قبله[44]؛
  4. در قبر معاویه توسط یزید[45]؛
  5. در مقابر مسلمانان توسط سلیمان ‌بن عبدالملک[46].

اما ابن عساکر و بعدها ذهبی، قول دیگری نیز نقل کرده‌اند و گفته‌اند که نزدیک باب توما در دمشق دفن شده است[47].

نقد و بررسی

اگرچه برخی از اقوال این دیدگاه، قدمت نسبتاً مناسبی‌ دارد اما افزون بر آنکه براساس این دیدگاه، در محل دفن سر در دمشق، اختلاف است و تا ده قول در این باره گفته شده است، با اقوال دیگر نیز، به ویژه دو قول نخست که آن دو نیز قدمت دارند  و حتی قول دوم، مبتنی بر برخی از روایات است  ناهمگون و ناهم‌سو است.

5. رَقَّه[48]

این قول را سبط ابن‌ جوزی به نقل از مقتل عبدالله‌ بن عمرو وراق نقل کرده و افزوده است که وقتی سر [حسین بن علی (ع)] را نزد یزید حاضر کردند، گفت: آن را به عوض سر عثمان نزد خاندان ابی‎ معیط می‎فرستم و چون آنان در رقّه ساکن بودند، یزید سر را نزدشان فرستاد و آنان آن را در خانه‎ای دفن کردند که بعدها آنجا جزو مسجد جامع شد[49].

6. کوفه

سبط ابن‌ جوزی گزارش دیگری آورده است مبنی بر آنکه عمرو بن حُرَیْث مخزومی، سر امام (ع) را از ابن ‌زیاد گرفت و پس از شست ‌‌و‌شو و تمیز کردن و کفن کردن آن، در خانه‌اش در کوفه که به «دارالخزّ» شناخته می‌شد، دفن کرد[50].

این قول و قول پنجم افزون بر آنکه از قد‌مت لازم برخوردار نیست، به سبب متفرّد بودن آن، اعتبا‌ر لازم را نیز ندارد؛ از این‌رو پذیرفته نمی‌شود.

7. عَسْقَلان[51]

در این باره گزارش‎ها متفاوت است. برخی از گزارش‎ها حاکی از آن است که گروهی از اهل عَسْقَلان نزد یزید بودند و از وی درخواست کردند تا سر نزد آنان دفن شود و یزید سر را به آنا‌ن داده، آنان آن را در شهرشان دفن کرده و بر آن بارگا‌هی ساختند[52].

اما براساس گزارش دیگری، شخصی در عصر خلافت مستنصر بالله (420 ـ 487‌ق) ؛ یکی از خلفای فاطمی  و وزارت بدر جمالی در خواب دید که سر امام (ع) در عسقلان است و در خواب برایش محل آن مشخص شد. او آنجا را نبش کرد و بدر جمالی بارگاهی برای آن ساخت[53].

این قول نیز به سبب عدم قدمت آن و اختلاف در زمان و سبب دفن سر در عسقلان و به‌طور کلی مخالفت آن با اقوال دیگر و نیز عدم وجود قراین و شواهدی در تأیید آن، غیرمعتبر و مردود است، چنان‌که برخی از محققانِ معاصر نیز این قول را با دلایلی ردّ کرده‌اند[54].

8. قاهره (مصر)

یاقوت حموی در این باره نگاشته است: در قاهره ، مزاری است که سر حسین بن علی (ع) در آن قرار دارد... و آن در پشت کاخ سلطنتی است[55].

سبط ابن‌ جوزی، قول پنجم در محل دفن سر امام (ع) را قاهره مصر دانسته و نگاشته است که خلفای فاطمی آن را از دروازه فرادیس (در دمشق) به عسقلان انتقال داده و سپس به قاهره برده و سر حسین (ع) را در آنجا دفن کرده و بارگاه بزرگی بر آن ساختند که اکنون زیارتگاه است[56].

ابن نما نیز در این باره نوشته است: گروهی از اهل مصر به من گفتند که آنان به مشهد الرأس که نزد آنان است، مشهد کریم گویند و بر آن طلای بسیاری است و در موسم‌های خاصی آن را زیارت کرده و گما‌ن می‎کنند که سر، آنجا دفن شده است[57].

نویری علتِ انتقال سر را از عسقلان به قاهره، این گونه نگاشته است که اروپایی‌ها در سال 548ق بر عسقلان حاکم شدند و سر، از راه دریا به قاهره منتقل شد[58].

صَفَدی (م‌764‌ق) نیز نوشته است که برخی گمان کرده‎اند که خلفای فاطمی سر حسین (ع) را از عسقلان به مصر منتقل کرده و در همان جایی که امروز به بارگاه حسین در قاهره معروف است، دفن کردند[59].

مَقْریزی (م‌845‌ق) گزارش کرده است که سر حسین (ع) روز یکشنبه هشتم جمادی‌الآخر سال 548 به قاهره منتقل شد و روز سه‌شنبه دهم همان سال به قاهره رسید و به (باغ) کافوری[60] برده شد، سپس از سرداب به کاخ زمرّد برده شد و در (زیر) گنبد دیلم واقع در راهرو خدمت (راهرویی که از طریق آن به خدمت خلیفه می‌رسیدند) دفن شد[61].

در نقد و ردّ این قول، باید گفت که به نظر می‌رسد خلفای فاطمی چنین ادعایی طرح کردند تا ادعای خود مبنی بر انتسابشان به فرزندان فاطمه را ترویج کنند، چنان‌که برخی از مورخان اهل‌سنت نیز به این نکته اشاره کرده‌اند[62].

9. مرو

سمعانی (م‌562‌ق) به نقل از کتاب «‌المراوزه» معدانی، نگاشته است که سر حسین بن علی (ع) در مرو در قصر ساکنان زرتشتی، سمت راستِ (درِ) ورودی، پای دیوار، دفن شده است[63].

نویری ابتدا به توضیح این گزارش و سپس به نقد آن، پرداخته است. وی در توضیح آن، نگاشته است: آن که گفته است سر حسین در مرو دفن شده، می‎گوید: چون ابومسلم خراسانی دمشق را تصرف کرد، سر را گرفت و به مرو برده و در دارالاماره دفن کرد[64].

اما وی در نقد این گفته از قول عمر بن ابی‎المعالی ‌نوشته است: اینکه ابومسلم سر را به خراسان منتقل کرده باشد، بسیار بعید به نظر می‎رسد، چرا که فاتح شام، عبدالله‌ بن علی‌ بن [عبدالله بن] عباس بوده است نه ابومسلم، از این‎رو چگونه می‎توان تصور کرد که او سر را به خراسان منتقل کرده یا برای او امکان انتقال بوده است. اگر او سر را در خزائن بنی‎امیه یافته بود، آن را به مردم نشان می‌داد تا بر دشمنی مردم نسبت به بنی‎امیه بیفزاید. افزون بر این، چون عمر بن‌ عبدالعزیز خلیفه شد، بعید است که وی سر را در خزانه سلاح به حال خود رها کرده باشد و آن را دفن نکرده باشد[65].

10. حَرّان

حمدالله مستوفی بدون ارائه هیچ سندی، یکی از اقوال محل دفن را «حرّان» گفته است[66] که به هیچ رو نمی‌توان پذیرفت.

جمع بندی، نتیجهگیری و بیان نظریه مختار

از بررسی اقوال بیان شده، به این نتیجه می‌توان دست یافت که جز قول اول (قول مشهور علمای شیعه) و قول دوم که در منابع حدیثی شیعه از قول ائمه (ع) درباره آن روایاتی وارد شده است، بقیه اقوال، گفته مورخان و اندیشمندان اهل سنت است، از این‎رو با آنکه برخی از آن اقوال همانند قول سوم و چهارم از قدمت زیادی برخوردارند، اما افزون بر اشکالاتی که برای اقوال یاد شده بیان شد، چون نه روایتی از معصوم درباره آن‌ها نقل شده است و نه اندیشمندان شیعه به آن قائل شده‎اند، نمی‎توان به آن‌ها اعتنا کرد.

اما درباره دیدگاه دوم (دفن سر در نجف) باید گفت که اگرچه برخی از روایات، قول به دفن سر امام (ع) در کنار (یا پایین) قبر امیرالمؤمنین (ع) را تأیید می‎کند و نیز زیارت امام حسین (ع) نزد سر امیرالمؤمنین (ع) وارد شده است[67]، با این وجود، روایات یاد شده در مرئی و منظر علما و فقهای شیعه بوده است و هیچ یک به مضمون آن پای‎بند نشده ‎و به آن اعتماد نکرده‎اند، زیرا افزون بر آنکه اسناد آن‌ها تمام نبوده و رجال آن معروف و مشهور نیستند[68]، مضمون آن‌ها درباره محل دفنِ سر نیز با یکدیگر همخوانی ندارد، چنان‎که برخی از آن‌ها محل دفن سر را، «ذکوات»[69] (تپه‎های سفید یا سرخ) و برخی دیگر، «جوف»[70] (یا جُرْف) دانسته‎اند[71]. همچنین برخی از آن‌ها همانند روایت یونس بن ظَبیان از امام صادق (ع)، افزون بر آنکه امر عجیب و غریبی‌ را بیان می‎کند، بر بقای سر در کنار قبر امیر‎المؤمنین (ع) دلالت نمی‎کند، بلکه می‎توان از ظاهر آن چنین استفاده کرد که پس از دفن، سر به بدن در کربلا ملحق شده است[72]. از این‎رو اندیشمندان شیعه تنها دیدگاه نخست، یعنی «‎الحاق سر به بدن» را پذیرفته و به آن اعتماد کرده‎اند.

بنابراین، اگرچه درباره دیدگاه اول هیچ خبری از امامان معصوم (ع) وارد نشده، اما این دیدگاه در طول قرون متمادی شهرت خاصی داشته و مورد اعتماد و عمل علمای شیعه بوده است. این امر حاکی از آن است که دیدگاه یاد شده در قرن‌های اولیه، از مسلّمات اعتقادی و تاریخی شیعه بوده است تا جایی که در آن زمان  بدون توجه به آنکه در آینده این قول مورد تردید قرار خواهد گرفت  ضرورت دانسته نشده مستند به قول معصوم یا گزارش‎های معتبر تاریخی شود. براین اساس، دیدگاه یاد شده قابل اعتنا و پذیرش ا‎ست.

مدفن و فرجام سرهای سایر شهد‌ا

اگرچه بر اساس گزارش‌های تاریخی، سرهای دیگر شهدا نیز از کوفه به شام فرستاده شد[73]، اما درباره مکان دفن آن‌ها، گزارش‌های چندان معتبری در دست نیست و در مجموع سه گزارش و گفته ذیل در این باره وجود دارد:

1. دفن سرها در جَبّانه‌[74] کوفه

ابن سعد نگاشته است که وقتی اسرا در قصر ابن زیاد زندانی شدند، شخصی به نام ابوخالد ذکوان به ابن زیاد گفت: این سرها را به من واگذار تا آن‌ها را دفن کنم؛ او آن‌ها را کفن کرده و در (قبرستان) جَبّانه (کوفه) دفن کرد و سوار بر مرکب خود شده و به سوی اجساد آنان رفته و پس از تکفین، آن‌ها را دفن کرد[75].

این قول را به هیچ‎رو نمی‎توان پذیرفت، چرا که  چنان نگاشته شدT اولاً: با نصوص تاریخی که بر بردن سرهای شهدا به شام نزد یزید دلالت دارد، ناسازگار است، ثانیاً: در ادامه گزارش آمده است که ذکوان، اجساد آن‌ها را نیز دفن کرد که این امر با مسلّمات تاریخ عاشورا منافات دارد، زیرا بر اساس گزارش‌های معتبر، اهل غاضریّه، دفن کنندگان شهدا بوده‎اند[76]، نه شخصی به نام ذکوان.

2. الحاق سرها به بدنها

مستوفی هروی و بعدها خواندمیر، نگاشته‎اند که اسرای اهل بیت‌ (ع)، سرهای دیگر شهدا را همراه سر امام (ع) به کربلا آورده و در کنار بدن‎هایشان دفن کردند[77].

این گزارشْ از این‌رو که از گزارش‌های متأخر است و در منابع کهن، نیامده، چندان اعتباری ندارد.

3. دفن برخی سرها در مقبره بابالصغیر شام

اما از محققان معاصر، سیدمحسن امین عاملی، دیدگاه دیگری دارد و در این باره نگاشته ‌است:

در سال 1321ق در مقبره معروف به مقبره باب‌الصغیر در دمشق، بارگاهی را دیدم که جلویِ درِ آن، سنگی بود و روی آن نوشته شده بود: اینجا محل دفن سرهای عباس ‌بن علی (ع)، علی ‌بن الحسین اکبر (ع) و حبیب ‌بن مظاهر است. پس از چند سال، آنجا را خراب کرده و تجدید بنا کردند و آن سنگ از بین رفت و ضریحی داخل بارگاه ساخته بودند و اسامی بسیاری از شهدای کربلا را روی آن نوشته بودند، در حالی که آنجا در حقیقت منسوب به آن سه سر بود. البته به گمان قوی چنین انتسابی ‌صحیح باشد، زیرا پس از حمل سرهای شریف به دمشق و گرداندن آن‌ها و پایان یافتن مقصود یزید که اظهار پیروزی، آزار و اذیت کردن اسرا و انتقامگیری از آنان بود، چاره‎ای جز دفن آن‌ها در یکی از مقابر نبوده است، پس این سه سر در مقبره بابالصغیر دفن شد و مکان دفن آن‌ها حفظ شد[78].

اگرچه گفته این محقق، به ظاهر درست به نظر می‎رسد، اما اثبات چنین ادعایی که تنها سند آن سنگ نبشته‎ای است که معلوم نیست چه کسی و چه زمانی آن را نوشته و در مکان یاد شده قرار داده، مشکل است.

نتیجه

از آنچه نوشته شد، به این نتیجه می‎توان رهنمون شد که اگرچه روایتی از معصومان (ع) درباره دیدگاه نخست (الحاق سر به بدن در کربلا) نرسیده است، اما با توجه به شهرت آن در میان شیعه و سنی و اعتماد علمای شیعه بر آن، این دیدگاه مورد اعتماد و قابل پذیرش است. همچنین اسنادِ معتبر کهن درباره فرجام و محل دفن سرهای دیگر، وجود ندارد و تنها برخی از سندهای متأخر، همانند گزارش‌های مستوفی هروی و خواندمیر که البته معلوم نیست آنان از چه منبعی نقل کرده‌اند، حاکی از آن است که سرهای شهدا به کربلا برده و به بدن‎ها ملحق شده است که اعتبار لازم را ندارد.

صرفنظر از دستاورد این پژوهش که درصدد تعیین محل دفن سر امام (ع) است، عشق به امام (ع) و آرمان‌هایش در طول تاریخ، هر انسان معتقدی را شیفته آن حضرت ساخته است. بنابراین، چندان مهم نیست سر و بدن مطهر امام حسین (ع) کجا دفن شده باشد، بلکه آنچه مهم است آن‌که شخصیت والای امام (ع) همیشه در دل همه شیعیان و محبان خود جای داشته و خواهد داشت. سخن برخی از مورخان و اندیشمندان در این باره، شنیدنی است. سبط ابن‌ جوزی پس از شمردن اقوال مکان دفن، می‌افزاید:

به هر حال، در هر جایی که سر یا پیکرش باشد [نام و یاد] او در دل‌ها، اذهان و خاطره‌ها جای دارد، چنان‌که برخی از استادان ما در این باره سروده‌اند: لاتطلبوا المولی حسین بأرض شرق او بغرب ودَعُوا الجمیع و عرّجوا نحوی فمشهده بقلبی[79] مولا حسین را در سرزمین شرق یا غرب نجویید و همه جا را رها کنید و به سوی من آیید که مشهد او در دل من است.

همچنین عقّاد، اندیشمند معاصر مصری در این باره می‌نویسد:

در هر جایی که آن سر شریف دفن شده باشد، مورد تعظیم و احترام است. حسین به سبب برخورداری از منزلت شهادت، نشان شجاعت و شرافت خاندانی با پیامبر(ص)، حقیقتی گردید که انسان همیشه او را در سینه و خاطرش دارد، چه نزدیک و چه دور از قبرش باشد. حقیقتی که در کربلا، دمشق،... وغیر این جاها، یکی است[80].

منابع

ابن اسعد یافعی شافعی، عبدالله، مرآه الجنان و عبره الیقظان، حیدر آباد ـ دکن، دائره المعارف النظامیه الکائنه، 1337 ق.

ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن علی، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء،1411 ق.

ابن تیمیه، تقی الدین ابوالعباس احمد، رأس الحسین (ع)، تحقیق السید الجُمَیلی، بیروت، دارالکتاب العربی، 1406 ق.

ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمان بن علی بن محمد، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1412 ق.

ــــــــــ، الردّ علی المتعصب العنید، تحقیق محمد کاظم محمودی، بی‌جا، التراث الاسلامی العظیم، 1403 ق.

ابن سعد، محمد، ترجمه الامام الحسین و مقتله، تحقیق سید عبدالعزیز طباطبایی، قم، مؤسسه اهل البیت لإحیاء التراث، 1415ق.

ــــــــ، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر، [بی‌تا].

ابن شهر آشوب، ابوجعفر محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب (ع)، تحقیق یوسف البقاعی، [بی‌جا]، انتشارات ذوالقربی‌(افست دارالاضواء)، 1379 ش.

ابن طاووس، سید رضی الدین ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر، الملهوف علی قتلی الطفوف، تحقیق و تقدیم فارس تبریزیان (الحسّون)، [بی‌جا]، دارالاسوه، 1383 ش.

ابن طاووس، سید عبد الکریم، فرحه الغری، تحقیق سید تحسین آل شبیب موسوی، [بی‌جا]، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، 1368 ق.

ابن عساکر دمشقی، علی بن حسن بن هبه الله شافعی، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، 1415ق.

ابن فتال نیشابوری، محمد، روضه الواعظین، تحقیق سید محمد مهدی سید حسن خرسان، قم، منشورات الرضی، [بی‌تا].

ابن قولویه قمی، ابوالقاسم جعفر بن محمد، کامل الزیارات، تحقیق جواد قیومی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1417 ق.

ابن کثیر دمشقی، ابوالفداء اسماعیل، البدایه و النهایه، تحقیق و تعلیق علی شیری، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، 1408 ق.

ابن نما حلی، نجم الدین محمد بن جعفر، مثیرالاحزان، نجف، مطبعه الحیدریه، 1369ق.

امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، تحقیق و تخریج حسن الامین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، [بی‌تا].

ــــــــــ، لواعج الاشجان، [بی‌جا]، مکتبه بصیرتی، [بی‌تا].

بلاذری، احمد بن یحیی بن جا‌بر، کتاب جمل من انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، 1417 ق.

بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد، الآثار الباقیه من القرون الخالیه، بیروت، دار صادر، [بی‌تا].

تمیمی بستی، محمد بن حبّان بن احمد، الثقات، [بی‌جا]، مؤسسه الکتب الثقافیه، 1393 ق.

تمیمی مغربی، ابوحنیفه نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار (ع)، تحقیق سید محمد حسینی جلالی،‌ قم، مؤسسه النشر الاسلامی، [بی‌تا].

حسینی موسوی حائری کرکی، سید محمد بن ابی‎طالب (ع)، تسلیه المُجالس و زینه المَجالس، تحقیق فارس حسّون کریم، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، 1418 ق.

حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1399 ق.

خوارزمی، موفق بن احمد بن محمد، مقتل الحسین (ع)، تحقیق محمد سماوی، قم، دارانوار الهُدی، 1418 ق.

خواندمیر، غیاث الدین بن همام الدین حسینی، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، تهران، انتشارات کتابخانه خیّام، 1333 ش.

ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، سیر أعلام النبلاء، تحقیق شعیب الارنؤوط و محمد نعیم العرقسوسی، بیروت، مؤسسه الرساله، 1413 ق.

ـــــــــــ، تاریخ الاسلام،‌ تحقیق عمر عبدالسلام تدمُری، بیروت، دارالکتاب العربی، 1407ق.

زمخشری، محمود بن عمر، ربیع الابرار و نصوص الاخبار، تحقیق سلیم النعیمی، منشورات الرضی، 1410 ق.

سبط ابن جوزی، یوسف بن قزغلی بغدادی، تذکره الخواص من الامه بذکر خصائص الائمه (ع)، ‌تحقیق حسین تقی زاده، [بی‌جا]، مرکز الطباعه و النشر للمجمع العالمی لاهل البیت (ع)، 1426 ق.

سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، تعلیق عبدالله عمر بارودی، بیروت، دارالجنان، 1408 ق.

شَبراوی، عبدالله بن محمد بن عامر، الإتْحاف بحُبّ الأشراف، تحقیق سامی الغُرَیْری، قم، دارالکتاب الاسلامی، 1423 ق.

شبلنجی، مؤمن بن حسن مؤمن، نورالابصار فی مناقب آل بیت النبی‌المختار (ع)، بیروت، دارالجیل، 1409 ق.

شجری، یحیی بن حسین بن اسماعیل جرجانی، الامالی الخمیسیه، بیروت، عالم الکتب، 1403ق.

صبّان، محمد بن علی، إسعاف الراغبین فی سیره المصطفی(ص) و فضائل اهل بیته الطاهرین (ع)، (چاپ شده در حاشیه «نور الابصار فی مناقب آل بیت النبی‌المختار(ع)»، بیروت، دارالجیل، 1409 ق).

صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، الامالی، تحقیق مؤسسه البعثه، قم، مؤسسه البعثه، 1417 ق.

صفدی، صلاح الدین خلیل بن آیْبَک، الوافی بالوفیات، تحقیق احمد الارناؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار إحیاء التراث، 1420 ق.

طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، تحقیق مؤسسه آل البیت(ع) لإحیاء التراث، قم، مؤسسه آل البیت(ع) لإحیاء التراث، 1417ق.

ــــــــــ، تاج الموالید فی موالید الائمه و وفیاتهم، قم، مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، 1406 ق.

طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1409 ق.

طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، تهذیب الاحکام،‌ تحقیق حسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365 ش.

عقاد، عباس محمود، ابوالشهداء، الحسین بن علی (ع)، بیروت، المکتبه العصریه، 1421 ق.

علم الهدی، سید مرتضی، رسائل المرتضی، تقدیم احمد حسینی، ‌قم، دارالقرآن الکریم، 1405ق.

عمرانی، محمد بن علی بن محمد، الانباء فی أخبار الخلفاء، تحقیق قاسم السامرائی، قاهره، دارالآفاق العربیه، 1421 ق.

قاضی طباطبایی، سید محمد علی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهداء (ع)، قم، بنیاد علمی و فرهنگی شهید آیت الله قاضی طباطبایی، 1368 ش.

قرطبی، محمد بن احمد، التذکره فی امور الموتی و امور الآخره، [بی‌جا]، دارالکتبالعلمیه، [بی‌تا].

قزوینی، زکریا محمد بن محمود، عجائب المخلوقات و الحیوانات و غرائب الموجودات، (چاپ شده در حاشیه «حیاه الحیوان الکبری»، کمال الدین دمیری)، [بی‌جا، بی‌تا، بی‌نا].

قزوینی، فضل علی، الامام الحسین (ع) و اصحابه، تحقیق سید احمد حسینی، قم، ابن المؤلف، 1415 ق.

کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، الفروع من الکافی، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1367 ش.

مجلسی، محمد باقر، بحارالانوارالجامعه لدُرَر أخبار الائمه الاطهار (ع)، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق.

مستوفی قزوینی، حمد الله بن ابی‎بکر بن احمد، تاریخ گزیده، تحقیق عبدالحسین نوایی، تهران، امیرکبیر، 1364ش.

مستوفی هروی، محمد بن احمد، ترجمه کتاب الفتوح، تصحیح غلام‎رضا مجد طباطبایی، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1372 ش.

مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، نشر القیوم، 1419ق.

مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آل البیت(ع)، قم، مؤسسه آل البیت(ع) لإحیاءا التراث، 1413ق.

مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، قاهره، مکتبه مدبولی، 1411 ق.

مقریزی، تقی الدین احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، المعروف بالخطط المقریزیه، بیروت،دارالکتب العلمیه، 1418ق.

مُناوی، محمد عبدالرؤوف فیض القدیر، بیروت، دارالمعرفه، 1391ق.

موسوی خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، [بی‌جا، بی‌نا]، 1413 ق.

موسوی مقرم، سید عبد الرزاق، مقتل الحسین (ع)، بیروت، دارالکتاب، 1399ق.

نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایه الارب فی فنون الادب، تحقیق عبدالمجید ترحینی و عماد علی حمزه، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1424 ق.

یعقوبی، محمد علی، البابلیات، قم، دارالبیان، 1373ق.