هر فردی در طول عمر خویش، اتفاقات مختلفی را تجربه میکند و برخی از آنها را به عنوان بزرگترین حادثه عمر خود به حساب میآورد. به عنوان مثال افرادی که در طول عمر خود جنگ، انقلاب و یا تغییر حکومت را تجربه کردهاند؛ آن را بزرگترین واقعه میپندارند. اما حقیقتا میزان بزرگی یک واقعه به چه چیزهایی بستگی دارد؟
در پی این سؤال چند نکته به نظر میرسد:
نکته اول: چه کسی میتواند بگوید کدام واقعه بزرگتر است؟ آیا کسی که هفتاد یا نهایت صد سال عمر میکند میتواند بگوید بزرگترین واقعه تاریخ کدام است؟
در واقع به طور عقلی میبینیم که بزرگترین واقعه در کل عالم را کسی میتواند تعیین کند که یا خودش بر همه حوادث عالم شاهد بوده و یا اینکه اخباری از همه وقایع این عالم به او رسیده باشد، پس غیر از خدای متعال و اولیای او (که از طرف خداوند علم به آنها عطا شده) کسی نمیتواند حقیقتا بزرگترین واقعه در عالم را مشخص کند.
نکته دوم: میزان و معیار ما برای اینکه یک واقعه را بزرگ بدانیم چیست؟ تعداد افراد شرکت کننده در آن ماجرا؟ نحوه کشته شدن آن افراد؟ به طور مثال کشته شدن صد نفر جانی قاتل مهمتر است یا کشته شدن یک پروفسور دانشمند؟
مسلما قدر و منزلت انسانهای مختلف با یکدیگر برابر نیست. از این رو میبینیم که لزوما تعداد شرکتکنندگان یا کشتهشدگان در یک واقعه نمیتواند بیانگر عظمت آن واقعه باشد.
از دنیا رفتن امام حسین (ع) از دنیا به مثابه این بود که تمام اصحاب کسا از دنیا رفتهاند، چنانچه بقای آن حضرت همچون بقای جمیع آنها بود لذا روز شهادت آن حضرت از نظر مصیبت از تمام ایام بزرگتر است.
ارزش زندگی و حیات انسانهای مختلف به میزان نسبتی که آنها با عالم خلقت دارند متفاوت است. به عنوان مثال اگر یک فرمانده از دنیا برود با از دنیا رفتن یک فرد عادی متفاوت است یا اینکه در روایات آمده است: «وقتی یک انسان مؤمن از دنیا میرود ملائکه و مکانهایی که او در آنها عبادت کرده بر او گریه میکنند.» [1]
و یا اینکه وقتی یک مؤمن فقیه از دنیا میرود حفرهای در اسلام ایجاد میشود که با هیچ چیز دیگری پر نمیشود.[2]
حال اگر افراد مختلفی کشته شوند، آیا نزد خداوند جزا و یا پاداش این کشتنها یکسان است؟ در آیات قرآن آمده است کشته شدن انسان مؤمن و انسان غیرمؤمن نزد خدای متعال متفاوت است. [3]
و یا اینکه آمده است اگر کسی مظلوم کشته شود، با توجه به معنایی که برای مظلوم در روایات آمده، خدای متعال برای او ولی دم قرار میدهد. [4]
حال اگر کسی کشته شود که منبع و سرچشمه خیرها و نیکیهاست [5]، یا اینکه آن فرد، شخصی باشد که خداوند به برکت وجود او، برای خلایق روزی تقدیر میکند [6]، آیا این واقعه و از دست دادن این شخص، از بزرگترین حوادث محسوب نمیشود؟! پس کشته شدن ولی الهی و امام معصوم و حجت بر حق و خلیفه الله بزرگترین واقعه و مصیبت به شمار میآید. و بنا بر نکته اول که گفته شد، ما آن را از نزد خودمان تعیین نمیکنیم بلکه خدای متعال و اولیای او که عالِم به همه وقایع عالَم خلقت از ابتدا تا انتها هستند این واقعه را به عنوان بزرگترین مصیبت یاد میکنند و ما با معیار عقل که خدای متعال به عنوان حجت در ما قرار داده آن را تائید میکنیم. پس بیراه نیست که کشته شدن حجتهای الهی از جمله سختترین مصیبتها باشد. اما از میان حجج الهی عدهای هستند که در شأن آنها گفته شده:
«من آسمانها را برنیفراشتم و زمین را نگستراندم و خورشید را نورانی نکردم و ماه را در مدارش قرار ندادم و دریا را در جریان و کشتی را در حرکت قرار ندادم مگر به خاطر شما پنج تن آل عبا و به محبت شما.» [7]
پس کشته شدن این پنج نفر در عالم خلقت از ازل تا به ابد بزرگترین واقعه و مصیبت میشود.
اما باز هم از این میان در مورد مصیبت سیدالشهدا علیهالسلام آمده است: «مُصِیبَهٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَامِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض»[8]، « چه مصیبت بزرگی است آن مصیبت، و چه عظیم است آن عزا در اسلام، و در همه آسمانها و زمین.»
ولی چرا این مصیبت بزرگترین مصیبت در اسلام و حتی در آسمان و زمین شمرده میشود؟
در زمان حضرت صادق (ع) کسی همین سؤال را از حضرت میکند که چرا روز شهادت سیدالشهدا (ع) بزرگترین مصیبت شمرده شده است؟ حضرت در پاسخ میفرمایند:
«روز امام حسین (ع) از تمام ایام مصیبتش بزرگتر است زیرا اصحاب کسا که کریمترین مخلوقات و شریفترین آنها نزد خدا بوده پنج تن مىباشند، پس وقتى نبى اکرم صلى الله علیه و آله از بین ایشان رحلت کردند امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین (ع) باقى ماندند، پس مردم ایشان را تسلیت مىدادند و وقتى فاطمه سلام الله علیها از بینشان رفتند مردم امیرالمؤمنین و حسن و حسین (ع) را امر به صبر مىنمودند و وقتى امیرالمؤمنین (ع) رفتند مردم حسنین (ع) را تسلیت مىدادند و وقتى امام حسن (ع) از دنیا رفتند مردم امام حسین (ع) را تسلیت میگفتند و وقتى ایشان شهید شدند از اصحاب کسا احدى باقى نمانده بود که مردم به او تسلیت بگویند، پس رفتن امام حسین (ع) از دنیا به مثابه این بود که تمام اصحاب کسا از دنیا رفتهاند چنانچه بقای آن حضرت همچون بقای جمیع آنها بود، لذا روز شهادت آن حضرت از نظر مصیبت از تمام ایام بزرگتر است.» [9]
و البته که هر کسی عظمت این مصیبت را درک نمیکند،
«بلکه آن کس که معرفت به خدای متعال داشته باشد عظمت آن را مییابد.»[10]
فلذا آنچنان که در زیارت ناحیه مقدسه آمده است کشتن آن حضرت در واقع کشتن اسلام است؛
امام رضا (ع): اى دعبل! براى حسین مرثیه بخوان. تو تا زندهای ستایشگر و یاور مایى. پس تا میتوانی از یارى ما کوتاهى مکن.
«با کشتن تو اسلام را کشتند و نماز و روزه را بیهوده گذاشتند و سنتها و احکام را شکستند و پایههای ایمان را نابود و آیات قرآن را تحریف کردند.» [11]
هم چنین در زیارت آن حضرت آمده که رفتن آن حضرت خاک بر سر دنیا میکند[12] و با شهادت ایشان بلا بر این امت نازل شده و میشود. [13]
پس از این روست که ائمه (ع) همواره به برپایی مجلس عزا برای آن حضرت تاکید داشتهاند و حتی خود آنان بر مصائب جد غریبشان میگریستهاند.
«زید شحام» نقل میکند که ما و گروهى از کوفىها در حضور امام جعفر صادق (ع) نشسته بودیم که «جعفر بن عفان» به حضور امام صادق (ع) مشرف شد. حضرت صادق (ع) وى را نزدیک خود جاى داد و به او فرمود:
«اى جعفر!» گفت: «لبیک! خدا مرا فداى تو کند.» فرمود: «به من این طور رسیده که تو خیلى خوب درباره امام حسین (ع) شعر میگویی؟» گفت: «آرى فداى تو شوم.» فرمود: «پس شعر بگو!» وقتى وى شعر گفت امام صادق (ع) به قدرى گریه کرد که اشکهاى آن حضرت به گونههاى صورت و ریش مبارکش فرو ریخت و افرادى هم که حضور داشتند گریان شدند. سپس حضرت صادق (ع) فرمود: «اى جعفر! به خدا قسم ملائکه مقرب خدا شعر تو را که در اینجا براى امام حسین گفتى شنیدند و بیشتر از ما گریه کردند. اى جعفر! خدا الساعه بهشت را بر تو واجب نمود و تو را آمرزید.»
آنگاه فرمود: «اى جعفر! آیا زیادتر از این براى تو بگویم؟» گفت: «آرى اى مولاى من.» فرمود: «احدى نیست که درباره مصیبت امام حسین (ع) شعر بگوید و گریه کند و دیگران را گریان نماید مگر اینکه خدا بهشت را بر او واجب میکند و او را مىآمرزد.»[14]
«دعبل خزاعی» نقل میکند در مثل چنین روزهایى (ایام محرم) خدمت مولایم علىبنموسیالرضا (ع) رسیدم. اندوهگین و ماتمزده نشسته بود و اصحابش پیرامون او بودند. چون مرا دید که میآیم، فرمود: «آفرین بر تو اى دعبل! مرحبا به یاور ما با دست و زبانش!» آنگاه در مجلس کنار خودش برایم جا باز نمود و مرا کنار خود نشاند و فرمود: «دعبل! دوست دارم برایم شعر بخوانى. این روزها روز اندوه ما اهلبیت است و روز شادى دشمنان ما بخصوص بنیامیه بوده است. اى دعبل! هر کس بر مصیبت ما بگرید یا حتى یک نفر را بگریاند، اجر او بر خداست. هر کس در مصیبت ما چشمش اشکبار شود و بر مصیبتى که از دشمنانمان بر ما رسیده بگرید، خداوند او را با ما محشور میکند. ای دعبل! کسی که در مصیبت جدم امام حسین (ع) بگرید، البته خداوند گناهان او را بیامرزد.» سپس ایشان برخاست و پردهای در میان ما و اهل حرم زد و اهلبیتش را پشت پرده نشانید تا در مصیبت جد خود امام حسین (ع) بگریند. آنگاه رو به من کرد و فرمود: «اى دعبل! براى حسین مرثیه بخوان. تو تا زندهای ستایشگر و یاور مایى. پس تا میتوانی از یارى ما کوتاهى مکن. »[15]
در نتیجه چون این مصیبت و این واقعه بزرگترین مصیبت در عالم است، در روز قیامت، خداوند مقام عظمای شفاعت را به آن حضرت میدهد.
از این رو تلاش ائمه (ع) در برپایی آن مجالس به نحو اعلی دیده میشود. به عنوان مثال گفتهاند که هر کس برای برپایی این مصیبت اقدامی کند سوار بر کشتی نجات آن حضرت میشود.
سلام برحسین علیه السلام