در اسلام، حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی با رعایت اصول معاشرت سالم و صحیح و دور از فتنه و فساد و ارزشگذاری بر جایگاهشان از دیر باز مورد بحث و گفتگو بوده است. در مروری بر منابع تاریخی، آنجا که پای بزرگان دین به میان کشیده میشود، اختلاف رأیهای بیشمار به چشم میخورد. بارها شنیدهاید تفکر مشکلترین کار دنیاست؛ اما اندیشیدهاید چرا؟ شاید بیتفاوتی نسبت به تاراج رفتن فرهنگ و سنتی که در گذر زمان شاهد آن بودهایم، الگوی ذهنیمان را آنقدر کسل و تنبل کرده که دیگر کند و کاو در شرایط اجتماعی حاکم بر دوران اولیۀ اسلام و تاریخ مرتبط با زنان آن دوران برایمان جذابیت ندارد و به راحتی هر آنچه در مورد بزرگان دینی میشنویم، میپذیریم و حتی بر اساس آنها افسانهسرایی میکنیم.
بیشک، حضرت زینب (س) به عنوان شیرزن واقعۀ کربلا با روحیهای مثال زدنی که تکیهگاه خاندان نبوت شده بودند، برای همه شناخته شده هستند؛ اما چرا داستانهایی در مورد ازدواج یا مهریه یا سکون فعالیتهای اجتماعیشان مطرح میشود و ارزش والای تدبیر و علمشان را به جبر زمانه نسبت میدهند؟ در حالیکه گذری بر کتب تاریخی، فعالیت زنان مسلمان در عصر نبوی در محور و جریانات مباحثات و مسائل اجتماعی را نشان میدهد؛ پس چرا باید فعالیتهای حضرت زینب (س) کم رنگ شود و همه ایشان را فقط به مادر مصائب بودن بشناسند؟ آنچه واضح است اشتباه غیر عمدی سنتگرایان و مورخان نسکگراست که آشکارا با تأکید بر نوع ازدواج و اینکه ایشان به صرف علاقۀ خویشاوندی قدم در راه کربلا گذاشتهاند، قدرت تصمیمگیری را از ایشان سلب کردهاند.
به دلیل حساسیت بالای حکومت وقت و مظلوم واقع شدن این خاندان، که در دوران معاویه و یزید، ذکر نام این خاندان و عبور از کوچۀ منسوب به آنها جرم حساب میشده، ثبت وقایع دقیق بهدست تاریخنگاران ممکن نبوده است. حتی بعد از عاشورا، در دوران ناامنی و درگیری فرقهها و حکومتها و بیثباتی شرایط و درگیریهای محلی، انتظار نمیرود که زندگی خصوصی حضرت زینب (س) پیگیری شود و نامعلوم بودن مکان اصلی دفنشان شاهدی بر این مدعاست. اما رشد حضرت در بهترین محیط خانوادگی از حقیقت های انکار ناپذیر است و به شهادت تاریخ در امر ازدواجشان هم، همسرشان از زوایای مختلف مورد تأیید بوده است. آنچه از همسر ایشان میدانیم، انتخاب ایشان از میان خواستگاران متعدد است و شرایط اجتماعی و اصالت خانودگیشان مد نظر بوده؛ عبدالله بن جعفر از آغاز جوانی به داشتن اخلاق نیک و ایمان شهرت یافته بود، به گونهای که در بین مسلمانان از احترام خاصی برخوردار بود. او از معدود افرادی است که در کودکی با پیامبراسلام (ص) بیعت کردند.
اولین کودکی که با پیامبر (ص) بیعت کرد حضرت علی (ع) بود. سپس امام حسن (ع) و امام حسین (ع) با پیامبر خدا (ص) بیعت کردند. چهارمین کودکی که با پبامبر بیعت کرد، عبدالله بن جعفر طیار است. همچنین عبدالله در بین بنیهاشم از چند جهت با خانوادۀ محترم شهدا نسبت داشته است. عبدالله بن جعفر در ایام خلافت حضرت علی (ع) یکی از کارگزاران آن حضرت بود و پست کتابت داشت و از فرماندهان سپاه حضرت درجنگ صفین بود. او با تمام این صفات نیکو توانست لایق همسری حضرت زینب (س) شود. با در نظر گرفتن پیشینه و نحوۀ انتخابشان جهت همسری دخت حضرت امیر، مطرح کردن شروط ضمن عقد مبنی بر اینکه حضرت زینب (س) روزی یک بار به دیدار برادرش حسین (ع) برود و دیگر آنکه هرگاه حسین (ع) خواست به سفر برود، عبداللّه اجازه دهد زینب (س) هم با حسین (ع) همراه شود و مانع وی نشود، امری به دور از شأن و منزلت هردو سو به نظر میرسد؛ چرا که چنین انسانهای بزرگ و ارجمندی که موفق به دریافت مدال افتخار انسانیت شدهاند و بر قلۀ رفیع شکوه و جلال ایستادهاند، میدانند هدف چیست و در راه اهدافشان جانفشانی میکنند. چه نیازی به شرط؟ ضمن در تاریخ هیچ نقلی از چنین شرطی وجود ندارد.
سکوت تاریخ در مورد دلیل همراهی حضرت زینب با امام حسین (ع) به گمانه زنیهای مختلف دامن زده است و اطاعت از امام زمان دستخوش داستانسرایی شده است. از جمله بخشهای مهم زندگی حضرت سفرهای ایشان است که هر یک در نوع خود نکات ریزی برای بررسی دارد. اولین سفری که برای ایشان ثبت شده است، سفر به کوفه همراه پدر، برادران، همسر و فرزندانشان در زمان زمامداری حضرت علی (ع) بوده است. این اقامت تا شش ماه بعد از شهادت پدر به طول میانجامد. ایشان بعد از امضای قرارداد صلح بین معاویه و امام حسن (ع) به همراه خانواده و برادرانشان به مدینه بازگشتند و تا زمانی که امام حسین (ع) امامت را عهده دار شدند در مدینه ماندند؛ اما هنگامی که امام حسین (ع) قصد خروج از مدینه را داشتند تا در مقابل نفاقافکنان بیتفاوت نمانده باشند، باز هم همراه خانواده به همراهی امام برخاستند. در ادامۀ این سفر و تصمیم حضرت مبنی بر سفر به سمت عراق مسئولیت الهی خود را از یاد نبردند. همسرشان بنا به دلایلی نمیتوانستند همراهشان باشند؛ بنابراین به همراه پسرانشان محمد و عون راهی میشوند. از زینب (س) با آن همه فراست و دانایی و پختگی اندیشۀ ایمانی، نباید غیر از این انتظار داشت. زینب (س) در شهر دانش پیامبر پرورش یافته و از علم و معنویت علی (ع) و فاطمه (س) بهرهمند شده است. پس میداند همراهیش با امام و برادرش ضروری است تا درصورت بروز جنگ و خشونت همگان بدانند هدف دسترسی به قدرت نبوده و فلسفۀ قیام حفظ اسلام است نه دستیابی به قدرت؛ چرا که برای دسترسی به قدرت، همراه بردن خانواده بیهوده به نظر میرسد. زینب (س) در این همراهی اصالت و حقانیت هدف الهی را بر همگان آشکار کرد. او با محبت نامحدود به برادر و ایمان به خدا انگیزۀ همراهی خود را برای همگان روشن کرد.
همراهی زنان اهل بیت با امام حسین (ع) بر اساس اندیشه و تدبیر و نه فقط احساس بوده است. امام میدانستند در صورت شهادتشان، زنان آزادۀ اهل بیت در سفر اسارت در مکانها و موقعیتهای مختلف به تبیین علت و فلسفۀ قیامش خواهند پرداخت و خون امام هدر نخواهد رفت و انگیزۀ قیام و سیاست و اندیشههای عمیق انقلابش برای همگان روشن خواهد شد.
زینب (س) از چهرههای ماندگاری است که باید از نو شناخته شود.
عالی است
"مطرح کردن شروط ضمن عقد مبنی بر اینکه حضرت زینب (س) روزی یک بار به دیدار برادرش حسین (ع) برود و دیگر آنکه هرگاه حسین (ع) خواست به سفر برود، عبداللّه اجازه دهد زینب (س) هم با حسین (ع) همراه شود و مانع وی نشود، امری به دور از شأن و منزلت هردو سو به نظر میرسد؛ چرا که چنین انسانهای بزرگ و ارجمندی که موفق به دریافت مدال افتخار انسانیت شدهاند" این قسمت تحلیل خوبی بود
چرا همسر حضرت زینب با امام حسین همراه نشد؟
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب (س) بود