دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
در خون خود حسین محمّد شد

فرقی نمی‌کند به کجا باشد، وقتی که مرد مرد خدا باشد

دست محمد است به همراهش، مردی که از تبار کسا باشد

 

دستی که در غدیر بلند آمد، در ساحل فرات به خاک افتاد

یک دست هم صدا که ندارد، آه، باید که هر دو دست جدا باشد

 

روضۀ مریم

این روزها که بوی محرم گرفته است

عالم برای داغ تو ماتم گرفته است

 

در روضۀ بهشت، خدا روضه‌خوان توست

جبریل هم برای تو پرچم گرفته است

حضرت امام حسین (ع)

از ازل در غمت عزادارم

روسیاهم، ولی تو را دارم

 

تا که دور سر تو می‌گردم

با ملائک برو بیا دارم

شمیم

مه کاسه به دست حُسن رویت

سرمست گل از شمیم مویت

 

هر جا که گلی ز خاک روید

با یاد تو سینه چاک روید

سرسپرده

منم که سرسپرده‌ام به عشق تو به نام تو

چه بهره‌ها که برده‌ام ز بخشش و مرام تو

سلامتی که ساکنم به وادی السلام تو

شدم اگر که محترم شدم به احترام تو

شور جنون

محرم ماه الفت با جنون است

چراغ کوچه‌هایش بوی خون است

 

محرم حرمت خون است و خنجر

تلاطم می‌کند حنجربه حنجر

توصیۀ امام حسین (ع) به نهفتن راز

سری اندر گوش هر یک، باز گفت                             

باز گفت این راز را باید نهفت

 

با مخالف، پرده دیگرگون زنید                                

با منافق، نعل را وارون زنید

ارادات به امام (ع)

باز وقت آمد که مستی سر کنم                               

وز هیاهو گوش گردون، کر کنم

 

از در مجلس درآیم، سر گران                                  

بر زمین، افتان و بربالا، پران

یا حسین

    یازده ماه از خدا این روزها را خواستم دیدۀ تر خواستم، حال بکا را خواستم  اذن دقّ الباب این خانه برای ما بس است  استجابت پیشکش، فیض دعا را خواستم      

نیزه

این نیزه‌ها که پیش سر تو به پا شدند،

اوّل معزّیان غم کربلا شدند

 

خواندی تو آیه‌آیۀ قرآن و ... نیزه‌ها

لرزان ز «کاف»، «صاد» و «ها»، «عین» و«یا» شدند

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×