دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
هشتم شوال؛ سالروز تخریب بقیع

خواب دیـدم قبرتــان آخر طـلـایی می‌شود

بغضِ مانده در گلو عقده‌گشایی می‌شود

 

دور قـبـر پـاکـتـان بـا دسـت عشّاق حسـن

خشت‌ها بر روی هم، بر پا بنایی می‌شود

بقیع غریب

مى‌گرددم دو دیده پریشان و جان، غریب

در منظرى که نیست به هفت آسمان، غریب

 

یا رب، بقیع، قطعه‌اى از آسمان توست

پیچیده در غبار زمین و زمان، غریب

 

آن گوهرى که بود مَلک خادم درش

خفته ست در کنار حَرَم، بى نشان، غریب

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×