دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
در حقیقت کربلا هم یادگار مجتبی است

بخشش و جود و کرم در انحصار مجتبی است

گردش مهر و ملک دور مدار مجتبی است

 

خانه‌اش مهمان سرای مردم بیچاره بود

نان گرم و روی خوش، این‌ها شعار مجتبی است

 

در ملائک هیبتی مافوق اسرافیل نیست

او ولی خود بی گمان محو وقار مجتبی است

کشتۀ مظلوم

مروۀ کرببلا حال و هوایی دارد

این سراشیبی ِ گودال منایی دارد

 

خبرش پر شده در دشت ز مرکب افتاد

به زمین خوردن آیینه صدایی دارد

 

نی‌نامۀ غریبی صحرای نینوا

قصه از ابتدای مدینه شروع شد

در بین کوچه‌های مدینه شروع شد

 

داغی دوباره بر جگر درد و غم زدند

آری دوباره حادثه‌ای را رقم زدند

 

غربت که در حوالی یثرب مقیم بود

این بار نیز قسمت مردی کریم بود

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×