دسترسی سریع به موضوعات اشعار
در حقیقت کربلا هم یادگار مجتبی است
بخشش و جود و کرم در انحصار مجتبی است
گردش مهر و ملک دور مدار مجتبی است
خانهاش مهمان سرای مردم بیچاره بود
نان گرم و روی خوش، اینها شعار مجتبی است
در ملائک هیبتی مافوق اسرافیل نیست
او ولی خود بی گمان محو وقار مجتبی است
کشتۀ مظلوم
مروۀ کرببلا حال و هوایی دارد
این سراشیبی ِ گودال منایی دارد
خبرش پر شده در دشت ز مرکب افتاد
به زمین خوردن آیینه صدایی دارد
نینامۀ غریبی صحرای نینوا
قصه از ابتدای مدینه شروع شد
در بین کوچههای مدینه شروع شد
داغی دوباره بر جگر درد و غم زدند
آری دوباره حادثهای را رقم زدند
غربت که در حوالی یثرب مقیم بود
این بار نیز قسمت مردی کریم بود