دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ماه ی‌ها

اسیر موج‌های سرکش تقدیر, ماهی‌ها

و می‌میرند! شایدزود, شاید دیر, ماهی‌ها

 

گروهی سایۀ امن خدا برنعش اقیانوس

گروهی در فریب فتنۀ تزویرماهی‌ها

چوب خشک نی به هفتاد و دو گل آذین شده است

کربلا را می‌سرود این بار روی نیزه‌ها  با دو صد ایهام معنی‌دار روی نیزه‌ها

نینوای شعر او از نای هفتاد و دو نی  مثل یک ترجیع شد تکرار، روی نیزه‌ها

دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد

بنازم آنکه دائم گفتگوی کربلا دارد

دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد

 

دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی‌‏داند

که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد

 

تو بخوان باز

حال ما در غم عظمای تو دیدن دارد  در غم تشنگی‌ات اشک چکیدن دارد  تو بخوان باز بخوان باز که از لب‌هایت  صوت قرآن به روی نیزه شنیدن دارد   

پیشامد زیبا

گرچه روزی تلخ‌تر از روز عاشورا نبود آنچه ما دیدیم جز پیشامدی زیبا نبود

عشق می‌فرمود: «باید رفت»، می‌رفتند و هیچ بیم‌شان از تیرهای تلخ و بی‌پروا نبود  

فراتی هست اینجا پیش رو، اما نبود ای کاش

یقین تکلیف طفلان، با عطش اینگونه روشن بود

فراتی هست اینجا پیش رو، اما نبود ای کاش!

 

چه می‌شد که نبود اصغر در این لشگر، اگر هم بود

سفیدیِ گلویش این قدر زیبا نبود ای کاش!

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×