دسترسی سریع به موضوعات اشعار
زندۀ همیشه
ای چارمین علی ولی و دهم امام
وی بر فراز عرش ولایت تو را مقام
وه، ای به کنیه بوالحسن و در لقب نقی
خورشید و ماه، آینهدار تو صبح و شام
آیینهدار طلعت خورشید پنجمم
اکنون به شوق حجت پنجم ز خود گمم
وآیینهدار طلعت خورشید پنجمم
چون کشتی سپرده به توفان عنان خویش
ازموج موج جذبۀ تو در تلاطمم
آن شمع کوچکم که بیفروزیم اگر
فخر است با چراغ قبولت به انجمم
بیشۀ شیران
ای خون اصیلت به شتکها ز غدیران
افشانده شرفها به بلندای دلیران
جاری شده از کرب و بلا آمده وآنگاه
آمیخته با خون سیاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزۀ تکثیر
ترکید بر آیینۀ خورشید ضمیران