دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
با روضۀ حسین نفس تازه می‌کنم

این چشم‌ها برای که تبخیر می‌شود؟  این حلقه‌ها برای چه زنجیر می‌شود؟

 

پیراهن محرم من را بیاورید  دارد زمان هیأت من دیر می‌شود

 

با نامتان حسینیه را کربلا کنیم

وقتش شده که هستی خود را فدا کنیم تا اینکه نذر روضۀ خون خدا کنیم   وقتش شده که مثل حسینیه‌های اشک دل را به رنگ پرچم ماه عزا کنیم

شکر خدا عبادت من روضه‌های توست

 شکر خدا که بوی محرم گرفته‌ام

در کوچه‌های سینه زنی دم گرفته‌ام

 

شکر خدا عبادت من روضه‌های توست

در دل دوباره هیأت ماتم گرفته‌ام

 

اشک مرا بریز که مرهم کنی مرا

آماده می‌شوم که فراهم کنی مرا خرج عزای ماه محرم کنی مرا

 

آشفته‌ام، به سینه‌زدن عادتم بده تا در صفوف نوحه منظّم کنی مرا

حسینیۀ خدا

از عرش از میان حسینیۀ خدا آمد صدای نالۀ «حیّ علی العزاء»

 

جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد 

گفتند تسلیت همه بر ساحت خدا

به گمانم که شبی پای عَلَم می‌میرم

بنویسید شدم پیر اباعبدالله

نوکری پیر، به تعبیر اباعبدالله

 

بنویسید که از کودکی‌ام تا حالا

بوده‌ام پای به زنجیر اباعبدالله

بابا برایم دعا کن

دیگر شکستن ندارد، بال و پر کوچک من

می‌ترسم از هم بپاشد، این پیکر کوچک من

 

آه ای سر روی زانو، ای ماه آشفته گیسو

دیشب خودت روضه خواندی، بر منبر کوچک من

 

منای تازه

این بار باران حرف‌های تازه‌ای داشت

بر روی ایوان رد پای تازه‌ای داشت

 

کوچه به کوچه شهر من پر بود از تو

با یاد تو شهرم هوای تازه‌ای داشت

ردای مرثیه

و چشم‌های تو مبهوت کرده دل‌ها را

به رخ کشیده قدومت عصای موسی را

 

بغل گرفته نسیم شریعه عطر تو را

شمیم علقمه پر کرده است صحرا را

 

در ستایش ذاکران و شاعران اباعبدالله
حضرت عشق خانه‌ات آباد

بسم رب تمام شاعرها

شاعرانی که از شما گفتند

بسم رب تمام ذاکرها

ذاکرانی که از شما گفتند

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×