مشخصات شعر

عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق

 

دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق

درس‌ها یاد گرفتیم از این منبر عشق

کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق

عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق

 

 

عشق با عاشق دلدادۀ تو همزاد است

آری آری به خدا عشق همه، سجاد است

 

 

مرد شب‌های مناجات، علی بن حسین

ای برآوردۀ حاجات، علی بن حسین

نوۀ مادر سادات، علی بن حسین

ذکر ما درهمه اوقات، علی بن حسین

 

 

ای به قربان تو و سفرۀ با اکرامت

ای علی بن حسین بی علی، می‌خوامت

 

 

شده شب شیفتۀ طرز دعاخوانی تو

اثر خوف خدا هست به پیشانی تو

و زمین تشنه لب گونۀ بارانی تو

عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو

 

 

ای مسیحای همه، هرم تبت را عشق است

پسر بانوی ایران، نسبت را عشق است

 

 

تو چه سوزی و چه حالی به عبادت داری

زینت سجده، به سجاده ارادت داری

به روی شانۀ خود شال سیادت داری

گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری

 

 

مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا

ورنه اندازۀ حیدر تو دلیری آقا

 

 

قسمتت بود پیام‌آور قرآن باشی

دور از معرکه و ورطۀ میدان باشی

با صحیفه همۀ عمر رجزخوان باشی

سال‌ها گریه کن داغ شهیدان باشی

 

 

کربلا بود ولی شام امانت را برد

خنده‌های سر بازار دلت را آزرد

 

عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق

 

دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق

درس‌ها یاد گرفتیم از این منبر عشق

کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق

عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق

 

 

عشق با عاشق دلدادۀ تو همزاد است

آری آری به خدا عشق همه، سجاد است

 

 

مرد شب‌های مناجات، علی بن حسین

ای برآوردۀ حاجات، علی بن حسین

نوۀ مادر سادات، علی بن حسین

ذکر ما درهمه اوقات، علی بن حسین

 

 

ای به قربان تو و سفرۀ با اکرامت

ای علی بن حسین بی علی، می‌خوامت

 

 

شده شب شیفتۀ طرز دعاخوانی تو

اثر خوف خدا هست به پیشانی تو

و زمین تشنه لب گونۀ بارانی تو

عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو

 

 

ای مسیحای همه، هرم تبت را عشق است

پسر بانوی ایران، نسبت را عشق است

 

 

تو چه سوزی و چه حالی به عبادت داری

زینت سجده، به سجاده ارادت داری

به روی شانۀ خود شال سیادت داری

گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری

 

 

مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا

ورنه اندازۀ حیدر تو دلیری آقا

 

 

قسمتت بود پیام‌آور قرآن باشی

دور از معرکه و ورطۀ میدان باشی

با صحیفه همۀ عمر رجزخوان باشی

سال‌ها گریه کن داغ شهیدان باشی

 

 

کربلا بود ولی شام امانت را برد

خنده‌های سر بازار دلت را آزرد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×