مشخصات شعر

رود باده

دلم به خاطر زوار ساده راه افتاد

برای اینکه شود استفاده، راه افتاد

 

رسید با گذر دیگری به مرز خودش

اجازه داده، اجازه نداده راه افتاد

 

پدر بزرگ و تمامی بچه‌ها یعنی

«حبیب» با همۀ خانواده راه افتاد

 

شکست حضرت جبریل بال‌هایش را

سپس شبیه من و تو، پیاده راه افتاد

 

نه اینکه پای پیاده به سمت تو زائر

برای بردن زوار، جاده راه افتاد

 

همین که جاده به پا خاست، در یسار و یمین

نشسته باد و درخت ایستاده راه افتاد

 

برای خاطر آهنربای شش گوشه

براده آب شد و بی اراده راه افتاد

 

شکست شیشۀ می ‌در نجف به دست علی

که سمت کرب و بلا رود باده راه افتاد

 

رود باده

دلم به خاطر زوار ساده راه افتاد

برای اینکه شود استفاده، راه افتاد

 

رسید با گذر دیگری به مرز خودش

اجازه داده، اجازه نداده راه افتاد

 

پدر بزرگ و تمامی بچه‌ها یعنی

«حبیب» با همۀ خانواده راه افتاد

 

شکست حضرت جبریل بال‌هایش را

سپس شبیه من و تو، پیاده راه افتاد

 

نه اینکه پای پیاده به سمت تو زائر

برای بردن زوار، جاده راه افتاد

 

همین که جاده به پا خاست، در یسار و یمین

نشسته باد و درخت ایستاده راه افتاد

 

برای خاطر آهنربای شش گوشه

براده آب شد و بی اراده راه افتاد

 

شکست شیشۀ می ‌در نجف به دست علی

که سمت کرب و بلا رود باده راه افتاد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×