- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
- بازدید: ۳۱۹۴
- شماره مطلب: ۹۱۴۰
-
چاپ
بوی جنت
در حریم نور جای مشعل و فانوس نیست
هیچ کس از لطفتان در این حرم مأیوس نیست
شکر حق با شیر مادر مهرتان در دل نشست
واقعاً بیچاره هرکس با شما مأنوس نیست
کربلا و کاظمین و سامرا، حتی نجف
هیچ جا بهر من درمانده همچون طوس نیست
درّ و مرجانی که از احسان به سائل میدهی
در صدفهای کف اعماق اقیانوس نیست
هرکس از سوی تو آمد، بوی جنت میدهد
بوی جنت هیچ جا چون در حرم محسوس نیست
این کبوتر که به دور گنبدت در گردش است
هم طراز هر پرش صدها پر طاووس نیست
دانه دانه ذکر تسبیحم فقط شد «یا رضا»
شأن ذکرت کمتر از «یا نور و یا قدوس» نیست
زائرانت پشت هم مرکب به مرکب آمدند
این همه زائر، ولی روزی من افسوس! نیست
نه عبا میخواهم و نه تیغۀ سلمانیات
حاجتم این روزها چیزی به جز پابوس نیست
-
مور و سلیمان
وقتی گناه شهر مرا از تو دور کرد
باید برات کرب و بلا جفت و جور کرد
صد بار عقل از سر من رفت، چون نسیم
از سوی کربلای تو یک بار عبور کرد
-
زینت دوش تو حسین و حسن
شمس رویت همیشه تابنده است
ابرویت ذوالفقار برنده است
دلت از مهر و عشق آکنده است
نام احمد تو را برازنده است
یا محمد، که هر دو زیبنده است
-
تو بزرگی و مرام تو نبخشیدن نیست
رنگ از چهره پریده است، خودت میدانی
عرق شرم چکیده است، خودت میدانی
پشت این خانه گدا آمده و با گریه
دست یاری طلبیده است، خودت میدانی
-
کرب و بلاییام کن
بر نفس خود دچارم، یابن الحسن اغثنی
عبدی خرابکارم، یابن الحسن اغثنی
در غفلت از قیامت، با شعلۀ جهالت
آتش گرفته بارم، یابن الحسن اغثنی
بوی جنت
در حریم نور جای مشعل و فانوس نیست
هیچ کس از لطفتان در این حرم مأیوس نیست
شکر حق با شیر مادر مهرتان در دل نشست
واقعاً بیچاره هرکس با شما مأنوس نیست
کربلا و کاظمین و سامرا، حتی نجف
هیچ جا بهر من درمانده همچون طوس نیست
درّ و مرجانی که از احسان به سائل میدهی
در صدفهای کف اعماق اقیانوس نیست
هرکس از سوی تو آمد، بوی جنت میدهد
بوی جنت هیچ جا چون در حرم محسوس نیست
این کبوتر که به دور گنبدت در گردش است
هم طراز هر پرش صدها پر طاووس نیست
دانه دانه ذکر تسبیحم فقط شد «یا رضا»
شأن ذکرت کمتر از «یا نور و یا قدوس» نیست
زائرانت پشت هم مرکب به مرکب آمدند
این همه زائر، ولی روزی من افسوس! نیست
نه عبا میخواهم و نه تیغۀ سلمانیات
حاجتم این روزها چیزی به جز پابوس نیست